Javdanehha جاودانه ها
يكم: يك نيروي نامنظم با همه كوچكي اش مي تواند در يك نبرد نابرابر بر ارتشي منظم پيروز شود.
دوم: ما نبايد به انتظار پيش آمدن موقعيتي انقلابي بنشينيم چنين موقعيتي را خود مي توانيم به وسيله يك كانون انقلابي پديد آوريم. اين تئوري ميگفت: يك كانون شورشي كوچك (متشكل از تعداد كمي رزمنده كه بر نظم موجود شورش كرده اند) مي تواند به عنوان يك ”موتور كوچك“ ”موتور بزرگ“ يعني ”جامعه“ را به حركت درآورد.
كانون انقلابي يعني چه ؟
وقتي در سال 1959 انقلاب يك نام فراتر از انقلاب كوبا و
رهبر آن فيدل كاسترو بر سر زبانها افتاد ارنستو چه گوارا . چه گوارا در واقع نفر
دوم انقلاب كوبا بود. يك آرژانيتني جهان وطن كه دست اندركار انقلاب براي آزادي،
عدالت اجتماعي، برابري و پيشرفت براي هم و بويژه زحمتكشان. او در جريان عمل و
مبارزه در چند كشور از جمله گواتمالا، كوبا، كنگو و بوليوي نقش داشت در جريان
مبارزات خود در كوبا به تجاربي رسيده بود كه آنها را در يكي از كتابهايش بنام
تجارب جنگ چريكي در كوبا مدون كرد. چه گوارا در آن كتاب درسهاي خود در رابطه با
انقلاب كوبا را در سه نكته خلاصه كرد.
دو محور از سه محور مربوط به تعريف كانون شورشي به
اين شرح بود:
يكم: يك نيروي نامنظم با همه كوچكي اش مي تواند در يك نبرد
نابرابر بر ارتشي منظم پيروز شود.
دوم: ما نبايد به انتظار پيش آمدن موقعيتي انقلابي بنشينيم
چنين موقعيتي را خود مي توانيم به وسيله يك كانون انقلابي پديد آوريم. اين تئوري
ميگفت: يك كانون شورشي كوچك (متشكل از تعداد كمي رزمنده كه بر نظم موجود شورش كرده
اند) مي تواند به عنوان يك ”موتور كوچك“ ”موتور بزرگ“ يعني ”جامعه“ را به حركت
درآورد.
تئوري كانونهاي انقلابي چه گوارا در واقع راهگشاي حركت و
انقلاب در جوامعي بود كه بر اساس تئوري هاي رايج در آن زمان بايد صبر ميكردند تا
به مدار معيني از رشد اقتصادي برسند آنگاه وارد مبارزه براي تحول و تغيير شوند.
چه گوارا ميگفت: وظيفه هر انقلابي ست كه در تدارك انقلاب
بكوشد. محتواي حرف چه گوارا در حقيقت اين بود كه مردم محكوم نيستند به مدت نامشخصي
ظلم و استبداد را تحمل كنند تا بر اساس نظريه اي كه تازه معلوم نيست كه چقدر درست
باشد و اصلا محقق شود يا نه ، به فلان مرحله از تكامل اجتماعي رسيده آنگاه گام در
راه انقلاب و آزادي بگذارند. تحول را به رغم حاكميت هر وضعيتي بايد ما خودمان
بوجود بياوريم اما چگونه و با چه كساني؟ جواب او ساده و روشن بود:
با هر تعداد رزمنده ئي كه به ضرورت تغيير ايمان آوردند، مي
توان شروع كرد. همين گروه معدود بايد يك كانون شورشي تشكيل داده و به نحو مقتضي
شروع به خلق كانون يا كانون هاي بعدي كند.
اين كانون ها مي توانند به نقطه ي اميد مردم در برابر
حاكميت ضد مردمي تبديل شده و با به حركت در آوردن جامعه زمينه ي انقلاب و دگرگوني
را، خود به وجود آورند.
چه گوارا و يارانش نه ميخواستند اراده خود را به واقعيت
موجود تحميل كرده و نه ميخواستند خارج از ظرفيت هاي جامعه و با به اصطلاح چپ روي
زودتر از رسيدن سيب انقلاب، آن را از درخت بچينند. آنها تنها و تنها ميخواستند
طلسم ديكتاتوري بر جامعه و بن بست روشنفكران بي عمل و هجره نشين را بشكنند. تئوري
كانون هاي شورشي چه گوارا مانند هر نظريه جديدي بايد راهي طولاني مي پيمود تا
آبديده شده و كامل گردد. طلاي ناب حقيقت را تنها آنهايي مي يابند كه در آن كوره
راههاي پيچيده و پر خطر را در نوردند و از شكست خوردن نهراسند و به ضرورت آزادي و
عدالت اجتماعي براي انسان و جامعه عميقا باور داشته باشند.