۱۳۹۵ مرداد ۲۰, چهارشنبه

منتظری : در آینده تاریخ ما را محکوم میکنند و شما را در آینده جزو جنایتکاران تاریخ مینویسند

Javdanehha        جاودانه ها

وبسایت رسمی آیت اﻟله حسینعلی منتظری، فایل صوتی از سخنان او را درباره اعدام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ منتشر کرده که در آن اعدام های آن سال را بزرگترین جنایت حكومت ملاها از هنگام پیروزی انقلاب نام برده شده است.


سخنان ۲۴ مرداد ۱۳۶۷ و همزمان با اعتراض منتظري به اعدام های آن زمان، در جمع هیات قضایی مربوطه، شامل مرتضی اشراقی (دادستان)، حسینعلی نیری (حاکم شرع)، ابراهیم رئیسی (معاون دادستان)، مصطفی پورمحمدی (نماینده اطلاعات در اوین) بیان شده است.
 منتظری، قائم مقام وقت خمینی درباره اعدام های سال ۶۷ كه موجب عزل او از این سمت شد، در این فایل صوتی گفته است: "به نظر من بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده از اول انقلاب تا حالا انجام شده است، این کاری است که به دست شماها انجام شده است… در آینده تاریخ ما را محکوم می‌کند و شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ می‌نویسند."
او در این سخنان تاکید کرده است که هیچ نسبتی با سازمان مجاهدین خلق ندارد و از آنها ضربه خورده و فرزندش توسط آنها کشته شده است. از این رو این سخنان را "با صراحت و بدون سیاسی کاری" به زبان می آورد، چرا که "آینده اسلام و انقلاب و کشور و شخص آقای خمینی برایش اهمیت دارد" و "این که تاریخ چگونه در خصوص آنها قضاوت می‌کند".
متن پياده شده صحبتهاي منتظري در مورد قتل عام 67
اگه غير از شما بود من اصلا كار نداشتم ، چون نسبت به شما شناخت دارم و شما مي دونيد كه  من نه پسر خاله ام جزو منافقين زندان باشه ، نه پسر عموم و نه قوم و خيشم و نه با اينا رفاقتي داشتم .
 بيش از همه من از اونا ضربه خوردم ، هم تو زندان هم بعد زندان. پسر منو همينا به شهادت رسوندن ، بزرگان ما رو همينها به شهادت رسوندن ، همه اينها رو من مي دونم . ولي معذالك من اوني كه برام مهمه ، آبروي اسلام و انقلابو ، آينده كشورو   و آينده شخص آقاي خميني و اونكه تاريخ چه جور قضاوت مي كنه .  و من يك آدم صريح الهجه هستم. هميشه اونچه توي دلمه نگه نمي دارم . بر خلاف آقايون يك تعداد با سياست رفتار مي كنن
 به نظر من بزرگترين جنايتي كه در جمهوري اسلامي شده از اول انقلاب تا حالا اين كاري است كه بدست شما كه چهره هاي خوبي هستيد ، يعني شما چهره هايي در دستگاه قضايي  اگر چنانچه به ما مي گفتند معرفي كنيد مثلا مي گفتيم آقاي نيري ، آقاي اشراقي  نفرات خوب و متدين اند . 
به نظر من بزرگترين  جنايت كه در جمهوري اسلامي شده و در تاريخ ما رو محكوم ميكنه به دست شما انجام شده و شما را در آينده جزوه جنايتكاران در تاريخ مي نويسند ، بي رو در بايسي حالا  يا از سادگي شما استفاده كرده اند و متاسفانه بدبختي ما اين است كه دستگاه قضايي ما در راسش شخصي قرار گرفته كه خودش با اين چيزها مخالف است ، آنوقت مي آيد در نماز جمعه آنجور شعار ميدهد و وقتي هم مي خواهد ازامام سوال كند به جاي اينكه ببرند پيش امام بگويند آقا به اين وسعت مصلحت نيست ضرر دارد  . سوال ميكند مي گويدمثلا آيا در استانها اعدام  كنيم يا در شهرستانها اعدام كنيم ، اين سوالو از امام مي كنه .
 اين بدبختي ماست كه در دستگاه قضايي ما در راسش همچين شخصي قرار دارد ، بي رو در بايسي ................
 آقاي پورمحمدي درست است كه الان مسئول  است و تو اطلاعات است اما قبل از اينكه  مسئول اطلاعات باشه  آخونده . جنبه آخونديش بر اطلاعاتيش مي افزايد. به نظر من اين يك چيزي است كه اطلاعات روش نظرداشت و سرمايه گذاري كرد و  شخص احمد آقا پسر آقاي خميني هم از سه چهار سال قبل مجاهدين از روزنامه خونش و از مجله خونش و از اعلاميه خونش همه بايد اعدام شوند. اين اينا يه همچين فكري مي كردن . و حالا فرصت را مغتنم شمردن در اين جرياني كه منافقين آمدن به ما حمله كردن ، اين رو جا انداختن پيش امام ، حالا هر جوري بالاخره چه جور به امام گفتن چطوري جا انداختن ، بالاخره يك جوري كشك و ماست كردن و از امام نوشته گرفتن ، دادن دست  افراد و حالا ديگه اين به كجا منتهي مي شه و در آينده چي مي شه .
 هفت نفر از اينا تو دادسراند به تازگي ببينيد چه علم شنگه ايي تو دنيا راه انداختن ، بعد از اين ، اينهمه خانواده ها حالا شما نمي دونيد  كه دو هفته ملاقاتها را قطع كردين تلفن ها را رو هم قطع كردين
بالاخره آخرش با  خانواده ها برخورد مي كنين . وانگهي اصلا دستگاه قضايي كشور رو زير سوال بردين . چندين سال شخص آقاي نيري ، اين قاضي اون قاضي ، تو اين شهر تو اون شهر  يكي رو محكوم كرده به 5 سال يكي رو محكوم كرده به 6 سال يكي رو محكوم كرده  به ده سال و پانزده سال. خوب حالا اينكه ما بياييم بودن اينكه ما بگيريم بودن اينكه فعاليتي تازه كرده باشه بگيريم اعدامش كنيم ، يعني اينكه همون گوه خورديم ، همه دستگاه ما قضايي ما  غلط بود ، معني اش اين نيست ؟ حالا خودمونيم آخه مي خوايم حساب بكنيم
يك عده ايي هي با ما مراجعه كردن و ناراحت بودن  
من يه وقتي يه نامه ايي خدمت امام نوشتم . اين نامه امام . من اين نامه را خدمت امام نوشتم
بعد يك نامه دوم هم نوشتم  اينها را ميخواهم سريع به شما بگويم اينها را گفتم
من نوشتم بسم الله الرحمن الرحيم به مبارك آيت الله العظمي امام خميني مد . .
مي خوام بگم ما چقدر بدبختي داريم و اين گوياي وضعيت اين كشور است
پس از سلام و تهيت 
عرز نامه مورخ 9/5/67  براي رفع مسئوليت شرعي از خود به عرض مي رسانم.
من از اون جريان تا حالا باور كنيد شبي نيست كه دو ساعت ، فكرم ناراحت است و خوابم نمي برد ، سه چهار سال است من دارم روي همين فكر ميكنم . خوب جواب خانواده ها را چي بايد بديم ، اين همه گفتيم جمهوري اسلامي و اينا ، ما گفتيم  شاه و رضا خان  اعدام كرد ، بياييد اعدامهاي خودمان را با اعدام هاي اونها حساب بكنيم . من نوشتم براي رفع مسئوليت شرعي از خود به عرض مي رسانم . سه روز قبل قاضي شرع يكي از استانهاي كشور كه مرد مورد اعتمادي مي باشد  ، حالا بعد ميگم كيه . با ناراحتي از نحوه اجراي فرمان اخير حضرت عالي به پيش ما آمده بود مي گفت مسئول اطلاعات يا دادستان، من يادم نبود كدوم را ميگفت .   از يكي از زندانيان براي تشخصي اينكه سر موضع هست يا نه پرسيد تو حاضري سازمان منافقين را محكوم كني ؟ گفت آره . پرسيد حاضري مصاحبه كني ؟ گفت آره . پرسيد حاضري براي جنگ با عراق به جبهه بروي ؟ گفت آره .   پرسيد  حاضري روي مين بروي ؟ گفت مگر همه مردم حاضرند روي مين بروند ؟ وانگهي از من تازه مسلمان نبايد اين همه انتظارداشت.  گفت پس معلوم مي شود تو هنوز سر موضعي ، و با او معامله سر موضع انجام داد و اعدام كرد . اين قاضي شرع ميگفت من هر چه اصرار كردم پس ملاك اتفاق آرا باشد نه اكثريت ، پذيرفته نشد و نقش اساسي همه را مسئول اطلاعات دارد و ديگران عملا همه تحت تاثير مي باشند. حضرت عالي ملاحظه فرماييد ( اين نامه را من خدمت امام نوشتم ، بهش هم رسيده ) حضرت عالي ملاحظه فرمايند چه كساني با چه دلي  مسئول اجراي فرمان مهم حضرت عاليه كه به دماغ هزاران نفر مربوط است ميباشد. وسلام عليكم و رحمت الله و بركاته .
اين شخص هستن الان  آقاي احمدي ، آقاي احمدي اين جريان را براي من گفت من شب تا صبح فكر كردم . گفتم خوب من بعد از آن نامه ايي كه من نوشته بودم اين را به من گفت .  ( نامفهوم )
همه رفقاي ما با نامه نوشتن به حضرت امام مخالف بودند ولي من ديدم من جواب ندارم روز قيامت و بهتر است كه به امام تذكر بدهم. من اين نامه را نشستم ، اون نامه اولي كه دادم ، بعد نشستم نامه دوم را نوشتم ، مشورت كردم بعضي ها گفتند نه فايده ايي نداره .
 ديدم خيالم ناراحت است ، نامه ام رو نوشتم ، فتوكوپي كردم و دادم به يه كسي برد . بعد به  آ سيف هادي گفتم به دفتر امام زنگ بزن بگو فلاني يك نامه فرستاده است آنجا راش بدن. اين نامه دوم من وقتي كه ديدم شب تا صبح فكر كردم ديدم مسئوليت دارم و نوشتم.
اين نامه دوم كه مي رود ميدهند به امام ( نامفهوم است )   امام فرمودند كه منافقين ( همانطور كه من نوشتم ) بالاخره اينها شرورند و چطورند و اينها  ولي اينكه شما نوشته ايد مورد تعجبه  و اين شخص رو بگوييد بياد و مطمئن هم باشه كه كسي كاريش نداره  .
من هم چون مي دونستم كه بالاخره نمي خوان كه به اما برسه ، معذالك چون گفته بودن دنبال كرديم اين آقا آمد ، دو روز هم وقت گذاشتيم تا پيداش كرديم ، اومد اينجا بهش گفتم تو اينها را گفتي درست است من خوندم كه گفت بله درست است ، بعد گفت قضاياي ديگري هم هست . اينها را توي وصيت نامه اش نوشته من رو به عنوان سر موضع گرفتن در حالي كه من سر موضع نبودم و به جمهوري اسلامي معتقد بودم و حالا اشتباه شده  من رفتم پرسيدم ديدم گفته كه شما به امام و به انقلاب وفادار باشيد . براي من نقد كرد گفت يك كسي برادرش زندان بود در اين حرفها آخرش گفتندكه خواهر ش هم متهمه . رفتن خواهرش را آوردن ، خودش رو اعدام  كردن ، خواهرش دو روزبود اصلا آمده بود15 سالش بود ، .به خواهرش گفتن خوب چي مي گي ؟ گفت خوب من به اينها علاقه داشتم ، گفت چون برادرش اعدام شده اين رو هم اعدام كنين و اعدامش كردن .   گفتم خوب تو بعدا روز قيامت جواب خدا رو چي ميدي؟
بهر حال به آقاي احمدي گفتيم آقاي احمدي اين حرفهايي كه نوشتي درست است گفت آره . گفتم من اينها را براي آقا نوشتم كه اين حرفها را زدي و تو به آنجا برو ، اگر بهت گفتن پيش امام چيزه ،  بگو نه امام مرا احضار كرده ، با اينكه من تلفني پيغام دادم. رفته آنجا . حالا
اينجا هي ما تلفن زديم گفتند احمد آقا نيست . عرض كرديم بابا اين قاضيه با عزته ، دو ميليون ( نا مفهوم ) حالا امام او را احضار كرده و به احترام اما او را فرستاديم و ... 
احمد آقا نيست برو يك ربع به هشت  بيا . رفته آنجا انصاري بهش گفته به امام هيچي نمي شه حرف بزني ، حق نداري با امام حرف بزني، همين آقاي محمد علي انصاري ، فقط دست امام را مي بوسي. بعد ميآيي مطالبي كه داري بنويس عصري احمد آقا مي آيد مي دهي به احمد آقا . من هم رفتم دست امام را بوسيدم و آمده و منتظر احمد آقا شدم و ...  
 من پيش بيني مي كردم كه نگذارند بروند محضر امام براي اينكه ذهنم رو بر نگردوندم. 
حالا مسئله اينه ، شما چهره هاي خوب بودين و از شما سواستفاده شد ، تا حالا هم كردين كاراتونو هم كردين من مي دونم اينا رو ، من هر چه مي دونستم وظيفه ام بود به شماها بگم   .  همه كاراتونو كردين ، حالا مي گين ببينيم نظر امام چيه ، آخه ماه محرمه ، ماه خدا و پيغمبره ، حداقل از امام حسين شرم بكنيد . ملاقات رو قطع كنيم و همينطور بيايم  قصابي كنيم تو اونجا ، بكشيم بيرون و ،،، ( نامفهوم ) هيچ  جاي دنيا همچين كاري هست . ما آدمايي هستيم كه راديو تلويزيون ما ميگه ، قاتل گاندي رو دو ساله سه ساله توي مرتبه دومه فرجام خواهي رفته حالا تازه دارن اعدامش ميكنن .
در صورتيكه اينها اغلب سر موضع شدنشون واسه برخورد تند امثال لاجوري يو  و افراد اينها بوده
اينم يه بچه ايي بوده كه نه اطلاعات خونده اصلا سرش نمي شده برخورد تند اينها رو سر موضع كرده من هم
بودم سر موضع مي شدم وقتي مي ديدم اينجور با من برخورد مي كنن. من الان فكر كردم به شما چي چي بگم . باز من نشستم نوشتم نظرمو ، همينو به شما بگم ، من اينجا ده تا چيز يادداشت كردم به شما بگم. من به عنوان اتمام حجت ميگم شما ديگه خودتون مي دونين ( نامفهوم )
نوشتم :
يك : من بيش ازهمه شما از منافقين ضربه خوردم چه در زندان و چه در خارج زندان ، فرزند من را آنان به شهادت رسوندن ، اگر بنا بر انتقام جويي باشد من بيشتر بايد دنبال كنم ولي من مصلحت اسلام و انقلاب و كشور و حيثيت ولايت فقيه و حكومت اسلام را در نظر ميگيرم ، من قضاوت آيندگان و تاريخ را درنظر ميگيرم ، ده  بار تا حالا به احمد آقا گفتم ولله من بيش از تو دلم براي امام مي سوزه ، من مي گم خوب پنجاه سال ديگه براي آقا قضاوت نكن بگن آقا يك چهره خونريز، سفاك و حتاكي بود ، من نمي خواهم در تاريخ اينطوري باشه ، چهره ولايت فقيه رو ما كريه نشان داديم به حضرت عباس پيش مردم ، با اين تندروي ها و بازداشتهايي كه بوده ، اين كارها چي سر اسلام ، اينهمه كارها كه نبوده ،  اين يك .
2 اينگونه قتل عام بودن محاكمه آنهم نسبت به زنداني و اسير ، اسير شماست ديگه ، قطعا در دراز مدت به نفع آنهاست و دنيا ما را محكوم مي كند و آنان را بيشتر به مبارزه مسلحانه تشويق ميكند . مبارزه با فكر و ايده از طريق كشتن غلط است ( نامفوم ) يك فكر و ايده اينها دارن ، يه روشه  يه منطق ولو منطق غلط ، با كشتن حل نمي شه بدتر مي شه
3- روش پيغمبر را با دشمنان خود در فتح مكه و جنگ حوازن ببينيد به چه نحو بوده است ، پيغمبر با عفو و گذشت برخورد كرد و ازخدا لقب رحت اللعالمين گرفت. روش امير المومنين با اهل جمل را پس از شكست آنان ملاحظه كنيد .
درجنگ  جمل طلحه و زبير وعايشه اينها آمدند غنايم را جمع كردن بعد .   حالا جنگ تمام شد عبدالله زبير عايشه  اينها يك عده تو بصره توي يه خونه بودن . به امير المومينن گفتند آقا ياروها اينجان . بعدش موسي ابن طلحه را گرفته بودن برد زندان كردن ، پسر طلحه  رو . امير المومنين گفت موسي پسر طلحه كجاست ؟ گفتند در زندان . گفتن برين بياريدش . تا اومدن گفتن كه امير المومنين موسي را احضار كرده است خودش گفت انالله و انا اليه راجعون . همه مي گفتن انا لله  انا اليه راجعون  . امام گفت خوب موسي پيشمون نيستي از اين كاري كه كردي ؟ گفت چرا آقا .  گفت سه مرتبه رو به قبله بگو استغفرالله و اتوبو عليه  . فرمود اموالش هم توي اين چادره  برو اموالتو بر دار و برو ديگه . اين برخورد اينجوريه . پيغمبر وقتي كه مكه را فتح  كرد  اون هم ابوسفياني كه در راس دشمنان بود خونشو  مامن قرار داد ، بر خورد اينجوري بود با اون . در جنگ حوازن ، مالك ابن عوف حوزهي رئيس حوازن وقتي كه فهميد مكه ايي ها شكست خوردن ، گفت مكه ايي ها عرضه نداشتن  ما به حساب محمد مي رسيم . سي هزار نفر جمع كرد و با محمد جنگ كرد . فرار كرد رفت . بعد پيغمبر قوم وخويش هايش را اسير كرد ، زن و بچه اين هم اسير شدن ، زن و بچه اش را فرستاد پيش سفيه عمه اش بود گفت اينها را نگه دار و اموالشان را هم نگه دار . به اينها گفت به مالك بگو اگر آمد اظهار ندامت كردي و مسلمان شدي اموالت را بهت ميدم ، زن و بچه ات رو بهت ميدم ، صد هزار درهم هم اضافه بهت ميدم ، رياست قومت ام بهت ميدم . مالك ابن عوث هم در جا خودش رو به پيغمبر رسوند و پيغمبر اكرم نه اين همه خون ريخته شده واين همه چيزها و آيه قران ....
رحمت اللعالمين اينها درس است براي ما ، ما با اين برخوردهايي كه مي كنيم غير از اينكه خانواده ها با ما بد ميكنيم و همه را ازخودمون دور مي كنيم ، هميشه كه ما سر قدرت نيستيم و در آينده تاريخ رو ما قضاوت مي كنه ، بله نوشتم كه روش امير المومنين با اهل جمل را بعد از شكست آنان ملاحظه كنيد
اينجا نوار قطع شده است .
ادامه نوار :
4-بسياري از افراد سر موضع را رفتار بازجوها  و زندانبانها آنان را به سر موضع كشاندند و الا قابل انعطاف بود.
5-مجرد اينكه اگر آنان را آزاد كنيم به منافقين ملحق مي شوند موجب صدق عنوان محارب و ياغي بر آنان نمي شود .  امير مومنين نسبت به ابن ملجم هم قصاص قبل از جنايت انجام نداد با اينكه خودش فرمود اين قاتل من است . گفتند ياعلي پس قصاص كنيم . گفت قصاص قبل از جنايت درست نيست . نقل كردند و حالا هم نقل كرده اند.
 6-مجرد اعتقاد فرد را داخل عنوان محارب و ياغي نمي گذارد . من خودم از آقا پرسيدم ، شايد به شما هم گفتم . گفتم آقا اگه يه كي به شما بگه كه من آقاي خميني را قبول ندارم و اين جمهوري اسلامي را هم كه شما درست كردين قبول ندارم و به مسعود رجوي هم علاقه دارم ، به همين عبارت خدا شاهده ،  ولي مي دونيم اگه ولش كنيم ،  مي گه من  چنانچه بروم سلاح نميگيرم با شما در بيافتم من ميرم مشغول كارم  ميشم. اين شخص را ما نگهش داريم يا آزادش كنيم؟  آقا گفت براي چي نگهش داريم. اين تعبيري است كه من از خود آقاي خميني شنيدم . گفتم يه مسعود رجوي هم بهش علاقه داره ، مجرد اعتقاد فرد را داخل محاربه و باقي نمي كند ( نامفهوم ) 
7 قضاوت و حكم بايد در جو سالم و خالي از احساسات باشد . لايقض القاضي و هو الغضاب
الان با شعارها و تحريكات جو اجتماعي ما ناسالم است . اين مسئله كه آقاي موسوي اردبيلي كه من مي دانم خودش از همه ليبرال تره  تو نماز جمعه مي گه همه اينها بايد اعدام بشن ، خودش از همه مخالف تره  و بعد تو نماز جمعه ميگن منافق زنداني اعدام بايد بشه . ما كه ميدونيم اينها جو دارن درست ميكنن . حتي منم كه حرف مي زنم ميگن آي اينم داره از منافقين حمايت مي كنه .
بعد نوشتم :   الان با شعارها و تحريكات جو اجتماعي ما ناسالم است . ما از جنايت منافقين در غرب ناراحتيم به جان اسرا  و زندانيان سابق افتاده اند ، وانگهي اعدام آنان بدون فعاليت جديد زير سوال بردن همه قضات و همه قضاوت هاي سابق است . كسي را كه به كمتر از اعدام محكوم كرده ايم به چه ملاك اعدام ميكنيم ، حالا ملاقاتها و تلفن ها را قطع كرده ايم فردا در جواب خانواده ها چه خواهيم گفت . الان يك كم خانواده ها كه بو برده اند چقدر به ما فشار آورده اند ، به آقا خميني كه كاري ندارن ، ...  شوراي عالي قضايي هم كه كسي را راه نميدن كه ، همه ميان فشار ميارن. اين خانواده ها كه ميان چي جوابشون رو ميدين
8- من بيش از همه به فكر حيثيت  حضرت امام و چهره ولايت فقيه مي باشم و نمي دانم موضوع را به چه نحوي به ايشان رسانده اند. اين همه ما در فقه بحث احتياط در دما و اموال كرديم همه غلط بود . ميگويد دما و اموال محترم است وبايد احتياط كرد واينها
9-من چندين نفر از قضات عاقل و متدين را ديدم كه ناراحت بودند و از نحوي اجرا شكايت داشتند و ميگفتند ( نا مفهوم ) و نمونه هاي زيادي را ذكر ميكردند كه بي جهت حكم اعدام اجرا شده است .
10 – در خاتمه مجاهدين خلق اشخاص نيستند. يه وقت يه خان مي گن مي كشيمش خلاص مي شيم  . اما اين شخص نيستن ، اين هجره ،  يك منطقي است كه حنيف نژاد و اينها را القا كردن  ، منتها اينها از اين سو استفاده مي كننن اين منطق رو اينها  راه انداختن ، كسي كه جونش رو فدا ميكنه و انتحار ميكنه يعني معتقده  ديگه باباجون . اين فكر را ما بايد يك جوري ميكرديم با فكر از بين مي برديم حالا نريختيم كسي رو كه با منطق با اينها صحبت كنه حالا بريم اعدام كنيم ،خلاص ميشيم ، قطعا خلاص مي شيم و به عقيده من اين ضربه ايي است به جمهوري اسلامي و انقلاب . در خاتمه مجاهدين خلق اشخاص نيستند يك سنخ فكر و برداشتند يك نحو منطق اند و منطق غلط را بايد با منطق صحيح جواب داد . با كشتن حل نمي شود بلكه ترويج مي شود .                  انشالله موفق باشيد . اين رو من نوشتم دادم خدمت شما.
 حالا ميگم محرم است لااقل محرم اين كار را نكنيد . بله من از بابت اينكه شما را چهره هاي خوبي مي دانستم و ميدانم كه ( نا مفهوم )  فردا ضربه اش را شما ميخورديد .  
سوال نفر اول :  در رابطه با شيوه كار خودمان .  از روز اول كه ما اين پيام را گرفتيم خدا شاهده  با اين نيت كه روز قيامت بايد جواب خدا را بديم و در خدمت برادرها جلسه تشكيل داديم و تك تك اينها را آورديم تو اتاق                          موردي داشتيم كه چهار بار اين رو اورديم تو اتاق باهاش صحبت كرديم ، كرارا داشتيم كه سه بار باهاش صحبت كرديم يعني تا آنجايي كه واقعا به مرحله صد در صد نرسيديم  كه  اون عنوان كرده ( نامفهوم)      امضا نكرديم.                   منتظري : فكر كردي كه اين چطور سر موضع شده ؟
 ادامه صحبت نفر اول :  اين شيوه كارمان بوده ، مواردي كه تا به حال اجرا كرديم تمام موردي  بوده كه به اتفاق آرا  همه به اتفاق ارا بوده است .
منتظري : همه جاها كه اينطوري نبوده .
ادامه صحبت نفر اول : به اتفاق آرا  ، 9 سوال  ،  حتي در برخي موارد جناب حاج آقاي اشراقي احتياط مي كردن ما با نفراتي كه  در زندان بودند مشورت مي كرديم.  الان موارد متعددي داريم  كه دو امضا دارد و ما اصلا اجرا نكرديم ، و از اين بابت است حدود 40 مورد داريم كه به اتفاق آرا  امضا كرديم ، فقط به لحاظ اينكه اينها يا تنها فرزند خانواده  بودن ، يا پسري بوده كه خواهرش اعدام شده يا برادرش اعدام شده  . و حدود بيست و چند نفر هم داريم كه اينها وقتي آمدند زندان حدود 16 – 17 سالشون بوده و الان بيست و سه چهار سالشونه . حدود  40 مورد از اينها كه فقط سه تا امضا شده اجرا نكرديم  . فقط به اين لحاظ كه گفتيم تا آخرين روز يه اتمام حجت ديگري هم با اينها بشه تا اگه واقعا راهي براي برگشت نبود تصميم گرفته بشه .
حالا حدود 40   چهل و   خورده ايي از اينها داريم كه  سه امضايي است يعني صد درصد با اعدامش منطبق است فقط به اين لحاظ  كه يا تنها پسر خانواده بوده يا برادر يا خواهرش  اعدام شده  يا از اونهايي بوده كه 15-16 سالش بوده آمده زندان ، از زماني كه آمده تو زندان پخته شده ، اينها را ما خدا شاهده كه احتياط كرديم و الان همه برگه هاش توي يه پاكت جداگانه است.
منتظري : در فقه ما ميداني كه موسد   زن است كه شامل اعدام نيست . من يكبار اين را خدمت امام گفتم  كه ابن رضايي ادعاي شهرت مي كندكه در محارب هم زن اگه باشه نبايد  اعدام كرد . زن .. را نبايد اعدام كرد .بسياري از فقها همين را گفتن منتهي آقاي خميني مي گن نه ...  ولي ادعاي شهرت مي كنند  كه محارب هم مثل مرتد مي تواند باشد زن اگر باشد نبايد  اعدام كرد. يك روز من به آقاي خميني سه چهار سال پيش گفتم آقا اگه مي شه بگيد زنها را اعدام نكن مگر قاتل باشند.
نفر اول :   و در مورد دخترها باز خدا شاهده كه تا اونجا كه مي تونستيم چونه زديم . اين برادر شاهده من كه اعصابم قويه  و اعصابم خيلي قويه . من پريروز كه فقط دخترا را ميديديم ديگه فقط داغون شده بودم . يعني به التماس افتاديم كه اين فقط دو خط بنويسه و ما بگيم برگرده زندان .
منتظري : نگفتيد ميخوايم اعدامت بگنيم؟
 نفراول : نه نه نه اينها را نگفتيم . ما به عنوان يك محاكمه امروز سوال ميكرديم و ....   ما به اين هم اكتفا ميكرديم كه فقط اگر مي نوشت كه چون سازمان محارب منافقين با اين نظام دارد مبارزه ميكند و اينجانب اگركه ( اين را مي گوييم بنويسه ) اعتقاد به اين نظام ندارم ولي چون اعتقاد به مبارزه با نظام هم ندارم ، اعدام مي كردم از سازمان جدا شدم اين را ما كنار مي گذاشتيم. اين حتي به اين هم اكتفا كرديم و در تمام اين موارد خوب بهر حال ما طلبه ايم و معتقديم كه قيامتي هست و .. من در مواردي كه تا بحال اجرا كرديم ، يك سر سوزن خدشه نداشت
منتظري : من يكي از افرادي هستم كه از خيلي از افراد در انقلاب سهم بيشتري دارم . سابقه در انقلاب زيادتره ، زندان رفتم ، كتك خوردم ، با منافقين هم درگير بودم، پسرمم رو هم كشتن، تو زندان هم با ما درگيري داشتن. انقلاب شده . به عقيده من عرض كردم از چيزايي كه يا ضربه به انقلاب ما مي زنه اينه ، من يك روز خدمت اما
گفتم اموال زيادي از افراد گرفته شده بيجا ، اين مصادره ها همه اش درست نيست ، پاسدارها تندروي كردن ،
ما نونور  كرديم سپاه پاسدارانمون  رو ، هي گفتيم سپاه سپاه  ، سپاه هر جاي رو خواست از مردم گرفت . ولملك يبقا مع الكفر و لايبقا مع الظلم. آقا خيال مي كنند و شما خيال مي كنيد با اين كارتون انقلاب را تضمين مي كنيد من عقيده ام اين است كه اگر ما يك نفر مظلوم توش باشه ، انقلاب ما شكست مي خوره    ولملك يبقا مع الكفر و لايبقا مع الظلم. اينقدر كه ما داريم ميكشيم شاه ده تاشم نكشت .  ما مرداني داريم كه بگوييم ما عدالت اسلامي زيادي كرده  باشيم ، ما ميشد به اينجا نرسونيم. گردن لاجوردي خرد بشه ، حالا مي گويند كساني كه در عفو شركت كردن شريك خون يك بسيجي هستن ، تندرويهاي اونها اينها رو سر موضع قرار داد ، جاذبه اون نامردا  رو زياد كرد . ما يك زنداني تو زندان هست  تونستيم بهش فشار آورديم ، آخر كارهم كه آمد بيرون نه تو دانشگاه راش  داديم ، نه كار بهش داديم نه برخوردمون باهاش خوب بود ، هر روز مزاحمش بوديم ، خوب چه خاكي تو سرش بكنه ، تو دانشگاه راش نمي ديم ، كار بهش نمي ديم . من نامه داشتم از اين به من نوشته بودن از يكي از استانهاي كهگيلويه  نوشته من يك معلم بودم براي يك  اعلاميه من بردن 16 ماه زندان در شيراز، بعد كه آزاد شدم ديگه راهم ندادن تو فرنگ گفتن نبايد تو فرهنگ باشي . هر چه گفتم بابا من نيستم با اينها  . رفتم ساندويچ فروشي باز كردم و حالا هر چه چند ماه است مي روم اجازه كسب بگيرم نمي دهند و مي گويند نه چون چند ماه زندان بودي اجازه كسب ساندويچ فروشي هم نمي  دهند خوب چه خاكي به سرش بكنه . ( نامفهوم ) 
ما سرموضع اينها را قرارداديم و اگر يكي توي اينا مظلوم به ناحق كشته بشه يا بيگناهي باشد اين به جاي اينكه تقويت جمهوري اسلامي شه  تهديد جمهوري اسلامي مي شه . و شما الان خودتون فكر كنيد بالاخره يك ماه ديكه دو ماه ديگه در زندانا باز مي شه ، بالاخره جواب مردم رو چي ميدين. مثلا ميري تو باختران ميگويند بچه من يك عقيده ايي  داشت خوب چرا براي عقيده اش  اعدامش كردي . تو آقاي نيري كه بچه منو محكوم كردي به ده سال ، فعاليتي تازه ايي كرده بودكه اعدامش كردي ؟ جواب نداره . من اونكه وظيفه شرعي ام بود گفتم كه بتونم يه خرده بخوانم ، نه اينكه بخواهم بخوابم منظورم اين است كه من دلم براي انقلاب ، خيال نكن من دلم براي انقلاب ،اينها قوم وخويش من نيستن و به اينا هم هيچ علاقه ايي ندارم ، از مسعود رجوي هم بيشتربدم مي ياد اگه گيرش بياورم تيكه تيكه اش مي كنم ( قطع شد)  هي تبليغ مي كنن يك بچه  رو گرفتيم به خاطر يك اعلاميه بردين زندان ، گذاشتين پيش سران اينا و هر چه تونستن روش كار كردن و ما هيچ كاري روي اينا نكرديم ، حالا محرمم هست ديگه خودتون مي دونين .
نفر اول : اين ابعاد مختلفي داره ولي اون قسمتي كه در رابطه با اجرا بود خدا شاهده ما كمال احتياط را كرديم رفتيم الان حدود 40   ليست امضا هم داريم ولي فقط به خاطر احتياط نگهش داشتيم و اجرا نكرديم.
منتظري : فردا به شما بگويند آقاي نعميمي اين نفري كه شما  محكومش كرديد به  10 سال چرا اعدامش كردي ؟ بايد بتواني جوابش را بدهي . مي فهمي . بايد بگويي فتواي خميني بوده ، بايد بگويي آقاي خميني نوشته ، نمي شه بگي اطلاعات گفته . 
 نفر اول : شما اين را مطمئن باشيد اگر گروه ديگري غير از ما بود . آمار تهران ( نا مفهوم )  از ما بود .
منتظري : تو شهرا  ديگه همه كاري كردن . تو اهواز ميگن تواهواز خيلي ديگه افتضاح بوده .
نفر اول:  ( نامفهوم )  اما روز چندم بود من هم حضور نداشتم و گفتن سريع بيا و من هم كارم چيز ديگه ايي بود و احساسم همين بود كه اين دست هر كسي بيافته ( نا مفهوم )  و امام حكم رو داده ، دوباره نامه شما و ما خبر هم نداشتيم . بعد درجواب نامه شما ديديم گفتند نه مرجع تقليده  و فقظ گفتن نسبت به زنا قرار يك رعايتي بشه .
منتظري : مي دونيد تو اصفهان يك زن آبستن ام  توش بوده ، در اصفهان يك زن آبستن ام اعدام كرد .
نفر اول: اون روز كه مثلا چندم شد ما كه عرضه نداشتيم جلوي حكم رو بگيريم مهم تلاشمون اين بود كه جلوي تندروي و زياده روي رو بگيريم.
منتظري : آقاي مرعشي تلفن مي كنه اقاي منتظري بياد. من گفتم من نامه نوشتم و ....  من اينقدر ديگه شجاعت داشتم كه نامه براي شوراي عالي قضاييه هم فرستادم  . ميگن شم پاشو برو پيش امام . ميگم من چرا برم ؟  ميگن شوراي عالي قضاييه هستين شما برين.
نفر اول : نه او حركتهايي كه ميگين زياده رويه خيلي وقتا  ، متاسفانه
منتظري : من اگه به خاطر شخص امام و انقلاب نبود من نامه ام را لغو مي كردم . ميدونيد چقدر به نفع دشمنان بود . اما من گفتم به امام اقلا بنويسم و اگر چنانچه با آقاي خميني مي شد حرف بزني ، اگر مي ذاشتن من مي رفتم ده دقيقه با آقاي خميني حرف بزنم عوضشان مي كردم. من مي فهمم آخه يك جور ديگه بايد با آقا طرح كرد مي گم آقاشرايط اينه .  ميگم آقا يك احمدي كه خودش مي ياد به من ميگه و امام او را احضار كرده نمي زارن بره با امام حرف بزنه ، مي گن به اما هيچي نگو .
نفر دوم : من تعجب مي كنم كه آقاي نيري ، حالا من كه  از روز اول همه اش نبودم ايشون هم چنان نظارت شديد داشتن  يك دونه حكم رو نمي ذاشتن تا خودشون بره ببينه  نظر قطعي بده ، نمي دونم اين يكي را چراشل گرفتن. ..  
منتظري : نه شل  نيومده گفت نوشتم من گفتم من با اين مخالفم ولي گفتن در اكثريت ،.. گفت من چند بارنوشتم 
نفر اول  : بهر حال ما مجبور بوديم اين حكمي را كه پشت اش هم سفت هستن  نذاريم خراب بشه ، زياده روي و تندروي و بي حساب وكتاب نشه و حالا تعداد زياد بعضا چيز شدن .
منتظري : حالا اگه اين رو يك سلاح مي دوني باشه ولي ماه محرم به احترام امام حسين  بسه .
نفراول : من چند روز پيش به آقايون عرض كردم كه ما  همچين بود كه در دادگاه ايام محرم رو قطع مي كرديم من بهشون خواهش كردم كه هر چي داريم اينا            اصرارم اين بودكه هر چي داريم تموم بشه كه ما ديگه نكشونيم ، گفتن ما مي ترسيم كه دوباره بخوان همينطور ادامه اش بدن ، فاصله زماني را طولاني مي كنيم ، عجله ميكنيم اين چند شب هر چه هست ديگه تموم بشه اين دو سه روزم ديگه نبودم ..
 نفر دوم :  ما از اول صبح مي رفتيم حاج آقا تا ساعت 1000  و 1030 هم آنجا بوديم خدا شاهد ه.
 منتظري : شما فكر خانواده هم كرده اين كه ملاقات مي يان چي مي گين . نه كي جواب ميده به خانواده ها ؟
 آخه شوراي عالي قضايي بياد معركه بگيرين . مرده شورشون ببره ، به من متوسل مي شه آخه  آقا  نامه نوشتن به من به امام رضا ،
نفر اول : اونها خودشون رو كشيدن كنار
منتظري : بگين شوراي عالي قضايي مگر شما مسئول نيستين بيايين جواب بدين  . دستگاه قضايي ما ،  آقاي موسوي اردبيلي هنري كه مي كنه اينكه بگه  آقا  ، آيا در مركز استان اينارو اعدام كنيم يا همين جا تو همين شهرخودمون ؟
نفر سوم: حالا قرارشده تا چند روز ديگه ملاقاتها آزاد بشه ، تا اون بخش زيادي كه زنداني هستن با ملاقاتي  ، اون تعداد زياد از نگراني در بيان ، بقيه را هم بنحوي مطرح بشه
نفر بعدي : قرار است 5-  6  روز ديگه ملاقاتها همه آزاد بشه . برنامه ريزي شده ملاقاتها همه آزاد بشه . خود همين كلي جو شكني مي كنه
منتظري : نه بدتر مي شه بالاخره ملاقات  اونا هم  مي ياد ديگه. نو شهرا ميگن بردنشون تهرون ،  تو تهرون اونوقت جوابشونو چي مي دين . من نمي دونم اين جمهوري اسلامي اينقدرخلاف واقع بگيم چي مي گيم من نمي دونم.
نفر اول : راجع به اين ماه محرم اگه اجازه بدين حاج آقا ، ما يك تعدادي از اينها را از اتاقاشون آورديم براي همين برخورد يه بار برخورد كرديم و نظر نداديم ،  اينها الان در سلولهاي انفرادي هستن ، اگر اينها را الان نظر نديم وبرگردن توي بند عمومي ، اينا باز مسائلي ايجاد ميكنه ، اگر اجازه بفرماييد  ، حدود دويست نفرهستن كه اينها رو .
منتظري : من هيچ اجازه يي نمي دم من با يكي اش هم مخالفم . من نظر خودم را به شما گفتم .
نفر اول : چون اينها وضعيت شون نيمه كارس  ، نمي شه دوباره بخوان برگردن به بندشون ، نمي شه . چون يكسري بهم خورده اوضاع تو سلولها هم نمي شه نگهشون داشت .
منتظري : من نمي دانم حالا با اينكه مي دونم آقاي خميني نوشتند  و فرمان آقاي خميني حالا نمي دونم ،    حالا آقاي خميني  رو منقطع كردن  از  همه من ديگر نمي دانم . من اوني رو كه مي فهمم نمي تونم نگم . به انقلاب هم كمتر از شما اعتقاد ندارم. دلم براي انقلاب مي سوزه . به احمد آقا گفتم دلم براي شخص آقاي خميني مي سوزه . در تاريخ مي نويسن آقاي خميني اينطوري بوده .  حالا جرات نمي كنند بعد ها درآينده مي گن . من دلم نمي خواست اينطور بشه ، مردم از ولايت فقيه داره چندش شون مي شه ، من دلم نمي خواست ولايت فقيه به اينجا برسه




ا