۱۳۹۳ تیر ۵, پنجشنبه


ماموران وزارت اطلاعات  را بشناسيم.
رابعه شاهرخي - بتول احمدي 
 رابعه شاهرخي و بتول احمدي، دو تن از مأموران اطلاعات آخوندي در سوئد مي‌باشند. اين دو كه دو دهه قبل، مدتي در عراق نزد مجاهدين بودند، درسال1991، به همراه چند عضو ديگر خانواده‌اشان با هزينه و كمك مجاهدين از عراق به‌سوئد رفتند و در آن جا پناهنده و مقيم شدند. پس از مدتي رابعه شاهرخي و دخترش، بتول احمدي، به‌واسطه يكي از اقوام نزديكشان در ايران كه از عوامل رژيم بود، به‌استخدام وزارت اطلاعات ملايان در آمدند تا در ازاي دريافت پول، در پيشبرد توطئه‌هاي سياسي و تبليغاتي رژيم ملايان برضد مجاهدين و مقاومت ايران خدمت كنند.

رابعه شاهرخي و بتول احمدي  علاوه بر مأموريتهاي ثابتي كه وزارت اطلاعات براي آنها در سوئد مشخص كرده، در بسياري از برنامه ها و مأموريتهاي محوله ازجانب رژيم ملاها در ساير كشورها (در اروپا و آمريكا) شركت مي‌كنند. كلية هزينه‌هاي اين مسافرتها، از پول هواپيما و قطار و اقامت در كشورهاي مربوطه گرفته تا هزينه‌هاي برگزاري جلسات توسط وزارت اطلاعات ايران پرداخت مي‌شود.  ازجمله در اكتبر سال 1996 در يك سمينار فرمايشي كه وزارت اطلاعات در لوس‌آنجلس در آمريكا برضد مقاومت ايران به‌صحنه آورد. رابعه شاهرخي با هزينه رژيم براي شركت و ايفاي نقش در اين سمينار به‌آمريكا برده شد.
در 18ژوئن 2005 در جلسه‌يي كه وزارت  اطلاعات در پاريس تحت عنوان  «نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدين» برگزار كرد و مأمورانش را از كشورهاي مختلف اروپا براي شركت در آن به فرانسه اعزام كرده بود، رابعه شاهرخي و بتول احمدي نيز با هزينه رژيم  از سوئد به پاريس مسافرت كردند تا در اين جلسه فرمايشي شركت نمايند و جنايات آخوندها و نقض حقوق بشر توسط آخوندها را به مجاهدين نسبت دهند.
رژيم آخوندي يكي از انجمنهاي پوششي خود به نام «انجمن نجات خانواده» كه در واقع يك  شعبه خارج كشوري «انجمن نجات» وزارت اطلاعات است را در سوئد به نام بتول احمدي و رابعه شاهرخي راه اندازي كرده است تا از طريق آن تحت پوش مسائل حقوق بشري، كارزار سياسي و تبليغاتي خود عليه مقاومت را با فرافكني جنايات رژيم و نسبت دادن آن به مجاهدين، تحت اين عنوان كه گويا مجاهدين مانع ارتباط و ديدار خانواده ها با فرزندانشان هستند و...پيش ببرد.

مأموريت اصلي رابعه شاهرخي در خدمت وزارت اطلاعات رژيم ايران، پخش دروغ و شايعه عليه مجاهدين و مقاومت ايران به‌منظور شيطان‌سازي از آنها در انظار ايرانيان و شهروندان و سياستمداران خارجي است. به‌همين خاطر وي به‌پخش دروغهاي مختلفي در مورد خود و خانواده‌اش در رسانه‌هاي وابسته به‌رژيم آخوندي مبادرت كرده است.
رابعه شاهرخي خود را مادر سه يا چهار شهيد معرفي مي‌كند تا بتواند با سوءاستفاده از خون پاك شهداي مجاهدين، به‌نفع رژيم فعاليت نمايد. واقعيت اين است كه تنها فرزند رابعه شاهرخي كه به‌شهادت رسيده، مجاهد شهيد غلامرضا احمدي مي‌باشد كه در سال 1361 در زندان اوين به‌دست لاجوردي جلاد به‌جوخهٌ اعدام سپرده شد.
پسر سوم وي به‌نام داود احمدي در سال 1368 خودكشي كرد كه خود من هم در آن زمان از نزديك در جريان ماوقع و جزئيات بودم. پسر چهارم وي با هويت ديگري در يكي از كشورهاي اسكانديناوي پناهنده مي‌باشد كه مادرش به‌دروغ وي را مفقود‌الاثر وگاهي شهيد عنوان مي‌كند.

يكي از اين دروغهاي بزرگ رابعه شاهرخي كه براي شيطان سازي عليه مجاهدين استفاده مي كند، مربوط به‌خودكشي پسرش مي‌باشد. داوود احمدي، پسر رابعه شاهرخي، در فوريه 1990 در عراق خودكشي كرد. در ژانويه 1993 وزارت اطلاعات، نامه‌يي به‌نام خانواده داوود احمدي خطاب به دبيركل ملل متحد ارسال كرد و در آن خودكشي داوود احمدي را به دروغ اعدام توسط مجاهدين عنوان كرد.

در سپتامبر 1993 خانم هزينه جاني كلايي، همسر داوود احمدي، كه مقيم سوئد بود و فعاليت و ارتباطي با مقاومت نداشت، به‌دليل اين كه خود از واقعيت همه قضايا كاملا مطلع بود، با ارسال نامه‌يي به دبيركل ملل متحد ضمن تكذيب اتهام مزبور، جزئيات مربوط به خودكشي همسرش را تشريح كرد. پيوست شماره 1

آقاي دبير كل
اخيراً مطلع شدم كه سازماني به‌نام دفاع از قربانيان خشونت كه جزئي از وزارت اطلاعات رژيم خميني (ساواك) است نامه‌اي با امضاي تعدادي از اعضاي خانوادة احمدي براي شما فرستاده است كه مطالب آن مطلقاً دروغ مي‌باشد.
در آن نامه ادعاشده كه ما پس از مدتي بي‌اطلاعي از فرزندمان (يعني همسر من داوود احمدي) متوجه شديم كه وي توسط مجاهدين دراردوگاهي در عراق حلق‌آويز شده است. همسر مرحوم من داوود احمدي در تاريخ 21 فوريه 90 به‌دليل مشكلات شخصي و اخلاقي خودكشي نموده و همانروز من و مادرش و ساير افراد خانواده‌اش كه در عراق بوديم از ماجرا مطلع شده و در همه مراسم مذهبي و غسل و خاكسپاري وي از نزديك حضور داشتيم. كه اتفاقا فيلم اين مراسم هم موجود است و برخلاف مجعولات نامة سازمان قربانيان خشونت هيچ‌گاه من و ساير افراد خانوادة همسرم، داوود احمدي، از او بي‌اطلاع نبوديم. پزشكي قانوني نيز پس از معاينات مربوطه و كالبدشكافي برخودكشي همسرم گواهي داد كه گواهي صادره از پزشك قانوني عراق را به‌ضميمة نامه‌ام مي‌كنم…
من با تأكيد برمطلع‌بودن مطالب نامه و جعلي‌بودن آن آماده‌ام براي اداي هرگونه توضيحي هستم».

اين توطئة رژيم آخوندي عليه مجاهدين ابتدا توسط برخي  افراد خانوادة احمدي كه در ايران و زير‌فشار وزارت اطلاعات بودند يا خودشان از عوامل رژيم بودند، مطرح شد. بعد از آن  وزارت اطلاعات در خارج كشور، از طريق برادر همسر رابعه شاهرخي، به‌سراغ وي و دخترش بتول احمدي در سوئد رفت. و آنها را به‌خدمت خود درآورد.
علي اكبر آرميده، داماد رابعه شاهرخي و همسر سابق بتول احمدي، مقيم گوتنبرگ سوئد، كه به مدت 27سال اين خانواده را از نزديك مي‌شناسد و براي 16سال با اين خانواده زندگي كرده است، ارتباطات رابعه شاهرخي و بتول احمدي با وزارت اطلاعات ملاها را در رسانه‌هاي خبري و نزد مراجع بين‌المللي حقوق بشر افشا كرده است:

«…1ـ يكي از روزهاي سال 1994 بود كه در تماس تلفني، رابعه شاهرخي به من (علي‌اكبر آرميده) اظهار داشت كه علي جيراني كه از اقوام نزديك او و از كارگزاران رژيم  مي‌باشد از ايران در راس هيأتي براي بازديد از سفارتخانه‌هاي رژيم در اروپا و اسكانديناوي آمده و چنانچه دلت تنگ شده و دوست داري به ايران تردد كني، شماره تلفنت را به او بدهم تا با تو تماس بگيرد و مسأله را حل كند؟ با اين پيشنهاد رابعه شاهرخي، من متوجه ارتباطات طولاني او با اين مأمور كاركشتهٌ رژيم شدم... و از شدت خشم تلفن را قطع كردم.
2ـ درسال 1995 كه براي انجام يك معامله نياز به‌مبلغ 40000 كرون داشتم و قصد گرفتن وام از بانك را داشتم، با پيشنهاد رابعه شاهرخي روبه‌رو شدم، كه گفت حاضر است مبلغ 40000 كرون را بدون بهره وام بدهد و زمان بازپرداخت آن نيز نامحدود بود. من از چنين پيشنهادي دچار شك و ترديد شده بودم، اگرچه ابتدا موافقت كردم. چند روز بعد از اين داستان بود كه متوجه شدم در نشريهٌ انقلاب اسلامي مطلبي به‌نقل از رابعه شاهرخي نوشته شده كه در آن مدعي گرديده: مجاهدين خلق فرزند او به‌نام داود احمدي را در منطقهٌ مرزي ايران به‌دار كشيده‌اند. من كه از اين گزارش كذب انقلاب اسلامي در تعجب بودم، با رابعه شاهرخي تماس گرفتم و پرسيدم، اين مسأله چيست كه در انقلاب اسلامي مطرح كرده‌اي، پاسخ تعجب‌آور او اين بود: «يا سكوت كن يا 40000 كرون را در جا برگردان». در اين‌جا من بلافاصله متوجه شدم كه اين پول پيش پرداختي است به من به‌عنوان حق‌السكوت و براي بستن چشم بر روي حقايق و احتمالا در گام بعدي همكاري با وزارت اطلاعات (توسط من). لذا من پول را پس دادم و ترجيح دادم كه تمامي ارتباطاتم با رابعه شاهرخي را به‌دليل ارتباطات تنگاتنگش با وزارت اطلاعات كاملاً قطع كنم.
3ـ در 25 اكتبر سال 1996 وزارت اطلاعات سميناري در لس آنجلس براي شيطان سازي عليه مجاهدين برگزار كرد كه ناصر خواجه نوري مامور وزارت اطلاعات در آمريكا در آن زمان اين طرح را اجرا ميكرد. رابعه شاهرخي از مزدوراني بود كه در اين سمينار شركت داشت . خواجه‌نوري برگزاركننده اين سمينار، او را با هزينهٌ وزارت اطلاعات به‌لس‌آنجلس برد تا عليه مجاهدين دست به‌هر‌اتهام و ياوه‌سرايي بزند. سپس خواجه نوري او را به‌همراه خودش به‌نيويورك برد تا در مجامع حقوق‌بشري عليه مجاهدين لجن‌پراكني كند. در اين ملاقاتها خواجه‌نوري به‌عنوان مترجم رابعه شاهرخي مأموريت خود عليه مجاهدين را به‌خوبي انجام مي‌داد.
همچنين در سمينار وزارت اطلاعات در پاريس، كه در ژانويهٌ 1997 برگزار شد، رابعه شاهرخي يكي از دعوت‌شدگان به‌اين سمينار بود.
هم‌چنين او طي سالهاي اخير مستمراً در ارگان خارج كشوري وزارت اطلاعات به‌نام «پيوند» كثيف‌ترين اتهامات را به‌مجاهدين زده است و مطالب نوشته شده توسط وزارت اطلاعات به‌نام او به‌چاپ مي‌رسيد.
4ـ رابعه شاهرخي خود را مادر سه يا چهار شهيد معرفي مي‌كند تا بتواند حتي با سوء‌استفاده از خون پاك شهداي مجاهدين، رژيم را تطهير كرده و متقابلاً مجاهدين را زير سؤال ببرد. واقعيت اين است كه تنها فرزند رابعه شاهرخي كه به‌شهادت رسيده، مجاهد شهيد غلامرضا احمدي مي‌باشد كه در سال 1361 در زندان اوين به‌دست سرجلاد دژخيم، لاجوردي پليد، به‌جوخهٌ اعدام سپرده شد. پسر بزرگ وي به‌نام غلام‌عباس احمدي جمعي دستهٌ موزيك گارد جاويدان رژيم شاه بود كه در تصادف رانندگي در سال 1356 ، كه درهمان پادگان اتفاق افتاد جان سپرد. داود احمدي نيز همانطور كه گفته شد در سال 1368 خودكشي كرد كه خود من هم در آن زمان از نزديك در جريان ماوقع و جزئيات بودم. پسر ديگر او، جعفر احمدي، با هويت ديگري (به نام جمشيد سيديان) در كشور نروژ پناهنده مي‌باشد ولي به‌دروغ وي را مفقود‌الاثر و گاهي شهيد عنوان مي‌كند. [پيوست شماره 2] دختران وي نيز در قيد حيات هستند و يكي از آنها بتول احمدي، هم‌چون خود وي به استخدام وزارت اطلاعات درآمده است…».

علت آن‌ كه وزارت اطلاعات آخوندها تلاش مي‌كند تا انجمنهاي پوششي و مأموران به‌خدمت گرفته‌شدة خود را در خارج كشور عليه مقاومت ايران بسيج كند اين است كه آخوندها آن قدر در صحنه بين‌المللي بي‌آبرو هستند، كه تبليغات رسمي آنها برضد اپوزيسيون و مقاومت‌ ايران بي‌ارزش و بي‌فايده است. بنابراين آنها تلاش مي‌كنند مأموران خود را با ماسك اپوزيسيون به‌صحنه بفرستند يا ارگانها و انجمنهاي پوششي به‌وجود بياورند و تبليغات و كارزار اهريمن‌سازي خود عليه مجاهدين و مقاومت را از پشت اين ماسكها ارائه دهند و مدعي شوند كه اين مخالفت با مجاهدين گويا از موضع رژيم آخوندي و وزارت اطلاعات آن نيست. تا به‌زعم خود خريداري پيدا كند. مأموراني كه با كتمان ماهيت واقعي خود و وابستگي‌شان به وزارت اطلاعات ملاها، خود را «اعضا و مسؤلين سابق مجاهدين» كه هم‌چنان مخالف رژيم آخوندي هستند، معرفي ميكنند.

گزارش دستگاههاي امنيتي كشورهاي آلمان و هلند
گزارشهاي دستگاههاي امنيتي كشورهاي اروپايي اين توطئه‌هاي رژيم آخوندي براي اهريمن‌سازي از مقاومت ايران را به‌خوبي اثبات كرده است. گزارشهاي سالانه اداره حراست از قانون اساسي آلمان BFV  تصريح مي‌كنند كه هدف اصلي وزارت اطلاعات در خارج از كشور شوراي ملي مقاومت و سازمان مجاهدين خلق ايران است و اين وزارتخانه تلاش مي‌كند با استخدام اعضاي سابق از اين سازمانها اطلاعات جمع آوري نموده و با پخش اطلاعات دروغ عليه مجاهدين آنها را تضعيف و بي اعتبار كنند.
سازمان امنيت هلند (AIVD) در گزارش سال 1998خود مي‌نويسد: «... ماٌموران ايراني مصمم هستند كه اعضاي گروههاي اپوزيسيون را پيدا كرده تا بدين‌وسيله آن سازمانها را بي‌ثبات كنند. به‌ويژه اعضاي كنوني و سابق مجاهدين خلق مورد توجه زياد سازمانهاي امنيتي ايران هستند. سازمان (امنيت ايران) از فشار(intimidation) بر روي ايرانيان براي همكاري استفاده مي‌كند.
 يك‌سال بعد سازمان امنيت هلند (AIVD) گزارش داد «مجاهدين خلق MEK مهمترين سازمان اپوزيسيون ايران بود و در هلند نمايندگي دارد... در غرب فعاليتهاي مجاهدين خودش را به ترتيب‌دادن تظاهرات و دادن اطلاعات شفاهي و كتبي محدود مي‌كند.
AIVD در گزارش سال 2000مي‌نويسد«... دولتمر‌دان ايراني با شدت عليه گروههاي مخالف خود عمل مي‌كنند. ‌بيشترين توجه آنها متوجه هواداران پيشين (EX Aanhangers ) مجاهدين خلق مي‌باشد.
«از جمله  وظايف  وزرات اطلاعات  وامنيت داخلي ايران, رديابي و شناسايي  افرادي است كه درخارجه  با گروههاي اپوزيسيون در ارتباط ميباشند. هواداران مهمترين  گروه  اپوزيسيون يعني  مجاهدين خلق بيش از همه و به طور ويژه مورد توجه سازمان امنيت ايران ميباشند... وزارت اطلاعات تلاش ميكند از طريق «اعضاي سابق مجاهدين» تا حد امكان در رابطه با اين سازمان اطلاعات جمع اوري نمايد. همچنين  مأموران وزارت اطلاعات ايران دستور دارند اطلاعات منفي در رابطه با سازمان مجاهدين خلق  واعضاي  آن پخش نمايند. آنها به اين وسيله سعي در تضعيف  سازمان دارند و ميكوشند  از مجاهدين دركشورهاي ميزبان چهره  اهريمني  بسازند  و به اين ترتيب به  تحركات سياسي واجتماعي آنها خاتمه دهند».

جلسه وزارت اطلاعات آخوندي در سوئد

وزارت اطلاعات ملاها در روز 10دسامبر 2005 جلسه‌يي در استكهلم تشكيل داد تا بار ديگر دعاوي دروغين خود عليه مقاومت را تكرار كند. كار چرخان اين جلسه، كه باشركت تعدادي از مأموران شناخته‌شدة آخوندها در كشورهاي مختلف تشكيل شده بود، بتول احمدي و مادرش رابعه شاهرخي بودند.
عضوگيري و بكارگيري تعدادي از بريدگان يا عناصر اخراجي از مجاهدين و مقاومت، توسط وزارت اطلاعات در كشورهاي غربي در بسياري از مقاطع در سالهاي گذشته مورد تاييد و پيگيري دستگاههاي امنيتي اين كشورها بوده است. حجم فعاليتهاي وزارت اطلاعات به‌حدي است كه به‌رغم رفتار اغماض‌گرايانه دولتهاي مربوطه گزارش سالانه دستگاههاي امنيتي آلمان و هلند در سالهاي گذشته گوشه هايي از اين اقدامات را مورد تاييد قرار داده است.
مصوبه شوراي وزيران اتحاديه اروپا در 29 آوريل 1997 بر «همكاري ميان دولتهاي اروپايي براي تضمين اين كه به ايرانياني كه داراي ماموريتهاي اطلاعاتي و امنيتي هستند ويزا داده نشود» تاكيد مي‌كند و همه دولتهاي عضو را به «اقدام هماهنگ براي اخراج و ممانعت از ورود پرسنل اطلاعاتي ايران در كشورهاي عضو اتحاديه اروپا» فرامي‌خواند.
اين موضوع با توجه به‌مقابلة دولت احمدي‌نژاد با جامعه جهاني و افزايش تهديدهاي تروريستي رژيم آخوندي عليه مخالفان خود در خارج از ايران اهميت ويژه‌يي پيدا مي‌كند. ايرانيان مخالف رژيم آخوندي در سوئد در سالهاي گذشته، با توجه به‌مصوبة شوراي وزيران اتحاديه اروپا، خواستار اخراج مأموران و مزدبگيران ملاها از جمله رابعه شاهرخي و بتول احمدي، از  سوئد شدند:
إخرين بار او در يك شوي وزارت اطلاعات در ميدان سنت ميشل در تاريخ 21 ژوئن 2014 همراه با تعدادي ازمزدوران وزارت اطلاعات ، مانند محمد حسين سبحاني ، بتول سلطاني ، زهرا معيني ، محمد كرمي ، نسرين ابراهيمي ، مهدي نيكبخت ، بهيه جيلاني شركت داشته است .

انجمن دفاع از قربانيان بنيادگرايي در سوئد
10دسامبر 2005

انجمن خانواده هاي مجاهدين در سوئد, ضمن محكوم كردن توطئه هاي وزارت اطلاعات تهران عليه پناهندگان بويژه فعالان مقاومت, از دولت سوئد ميخواهد, ماموران اطلاعات تهرانش در خاك سوئد را مورد پيگرد قرار دهد و از ورود عوامل بعدي جلوگيري کند. طرد اين عناصر امروز حياتي تر از هميشه است چرا كه وقتي رژيم ايران فعاليت هاي اطلاعاتي خود را در خاک اروپا افزايش ميدهد ممکن است از ماموران خود بخواهد فعاليت هاي اطلاعاتي و تداركاتي ماقبل عمليات تروريستي را در دستور كار خود قرار دهند.