Javdanehha جاودانه ها
نامه زندانی
سیاسی سعید ماسوری از زندان گوهردشت
به گزارش حصار کانون حمایت از
فعالان سیاسی و عقیدتی ، دست نوشته ای از زندانی سیاسی سعید ماسوری به دستمان
رسیده است:
جوشش خون است این واجستها
چند وقتی است که مهره های ریز
و درشت حکومت یکی پس از دیگری به صحنه می ایند و از ان رازهای “مگو” بر زبان
میرانند… یکی تکذیب میکند، یکی تأیید و افتخار میکند یکی تجاهل میکند و برخی برای
لاپوشانی و سفیدکاری به یک “عذرخواهی” ابکی متوسل میشوند… موضوع برای عذرخواهی و
افتخار چندان تفاوتی ندارد، یکی از قتل عام شصت وهفت میگوید و یکی از جنگ هشت ساله
و و و … ولی همه اینها با انتشار نوار اقای منتظری کلید خورد و لابد فهمیدند که
خیلی چیزهای دیگر هم ممکن است از پی ان بیاید و و چه بسا لازم است مقدمات و
تمهیداتی را فراهم اورند. ظاهرا انها که بیشتر در ان الوده اند، بیشتر از دیگران
سر و دست تکان میدهند و لب میگزند، از دادستان کل گرفته که میگوید من مخالف
اعدامهای شصت وهفت بودم یا خبر نداشتم تا ان پورمحمدی که ابتدا تکذیب کرد و بعد که
دید موضوع عیان تر و خراب تر از این حرفهاست گفت “افتخار میکنم” ! تا محسن رضایی
که میگوید ” بهتر بود بعد از ازادی خرمشهر وارد خاک عراق نمیشدیم” و تا رئیس
القاتلین املی لاریجانی که میگوید “اگر اینهمه را اعدام نکنیم وضع خرابتر میشود…”
و یا انهایی که خیلی مودبانه و پاستوریزه میگویند “امار قتل و جنایت نشان میدهد که
اعدامها موثر نبوده…” !!! و تا همین چند روز پیش که قاسم سلیمانی که ناگهانی لازم
دید ، سوریه را رهاکرده به تایید و تاکید درستی جنگ هشت ساله و ارزشهای ان
بپردازد. موضوعات به ظاهر متفاوتند و اظهارات دست اندرکاران سابق و لاحق خیلی
متناقص و متفاوت…!!! ولی به قول مولانا:
کافر و فاسق در این دور و گزند
پرده خود را به خود برمیدرند
شاید تصور شود که اینها سیاستمدارند
یا “ناسیاستمدار” (یا چه میدانم سیاست نامدار..!!) ولی انچه که مسلم است، این حکم،
حکم خداست و قانونمندیهای خلقت تاریخ و از ان هیچ گریزی نیست که:
این هم از تاثیر حکم است و قدر
چاه میبینند و نتوانند حذر
قطعا همه داستان کشتن و خوردن
ان “پیل بچگان” را توسط ان فرومایگان از زبان مولانا شنیده اند که با وجود هشدار و
اخطار ان مرد فرزانه که به هیچ وجه “پیل بچگان” راکشتار نکنید که انها را مادرانی
است که خونریزی و شکار (کشتار) فرزندانشان را برنمیتابند و به انتقام به سراغتان
خواهند امد را نادیده گرفتند و وقعی ننهادند… به روایت مولانا،بعد از شکار و کشته
شدن “پیل بچه ای” مادرش و یا به قول مولانا ان “شه پیل مادر” قاتلان فرزندش را از
بوی دهانشان شناسایی کرد و هر کدام را که از گوشت فرزندش خورده بودند، از بوی
دهانشان شناخت و به سزای عملشان رساند و ان قاتلان به هیچ وجه نتوانستند او را
بفریبند و خود را “مبرا” جلوه دهند، چون دست و پا و قیافه و لحن … و حتی بوی
دهانشان کاشف از جنایتشان بود و هیچ توجیه و فریب و فرار به جلو و عقبی نمیتوانست
ان را بپوشاند.
این قانونمندی و حکم تاریخ است
و به قول مولانا “علم حق” است، و “کی کند مکرت از علم حق خلاص…؟؟!!”
اقتضای داوری رب دین
سر براورد از ضمیر ان و این
کان فلانچون شد، چه شد حالش چه
گشت همچنانکه جوشد از گلزار کشت
جوشش خون باشد ان واجستها
خارش دلها و بحث و ماجرا…
امثال رفسنجانی و رضایی گمان
می کنند همین که گفتند «به دلیل نظامی و سیاسی نمی توانیم توضیح بدهیم» همه
پذیرفته و بعد سی سال هم کسی چیزی نمی پرسد و آن همه کشته های جوان و نوجوان جنگ و
این همه اعدام های امروزه (هفته ای سی اعدام)، همه آدم هایی هستند که زیر بته عمل
آمده و پدر و مادری ندارند و این ها می توانند آن آثار خون را از دست و پا و بدن و
نَفَس خود پاک کنند …؟؟؟ یا امثال لاریجانی گمان می کنند که همین که گفتند همه این
اعدام ها به خاطر خودتان است که امنیت داشته باشید و اگر این همه اعدام نکنیم وضع
خرابتر میشود .. قانع کننده است، همه میپذیریم و تمام …!!!
و آن همه کشتار سالهای شصت
،شصت و هفت و مادرانی که حتی هنوز که هنوز است گورهای فرزندانشان را نمیدانند تا
حداقل این غم جانکاه را بر سر مزار عزیزانشان بگریند، لابد با این توضیح که آنها
علیه نظام و محارب بودند، قانع میشوند و قضیه فیصله یافته …؟؟؟! و این خونهای
«به ناحق» ریخته شده را هیچ صاحبی نیست … و تا ابد مکتوم خواهد ماند.
اینکه این همه در کتاب و سنت و
فرهنگها بر «دماء» و خون حساسیت نشان داده شده و اینکه خداوند از «خون» نمیگذرد
از آن است که انگیزاننده و حرکت آفرین بوده و شاید به همین خاطر امام حسین هم
«ثارالله» لقب گرفته، چون خون وی «به ناحق» ریخته شده است … و امروز هم آن فریاد و
زجه های متراکم شده در بغضها و سیلاب خشم محبوس شده درقطرات اشکها فعلا در
گفتگوها و شبکههای مجازی راه یافته و لاجرم در مجازاتها و صحنه واقعی به ثمر
خواهد نشست، چون همان خونهاست که بهت و شگفتی مردم و دنیای امروز را برانگیخته و
افشاگر جنایات میگردد و وقتی جنایت عیان و مبرز شد، لاجرم کسی و کسانی
بایدپاسخگوی اعمالشان
باشند، و این همان قضاوت و
داوری تاریخ است و گریزی از آن نیست و این دلنگرانیها و بیان آن رازهای «مگو»
تناقض بافیها و حتی تهدید کردنهای امثال لاریحانی و بقیه، نتیجه جوشش خون
آنهاست.
جوشش خون است این واجستها
خارش دلها و بحث و ماجرا
سعید ماسوری
زندان گوهردشت کرج