۱۳۹۳ خرداد ۲۹, پنجشنبه


باز مي آييم !!
سياو ش جعفري
با پيشروي انقلابيون عراق به سمت بغداد، و تحولات برق آسا و سريع، تمامي محاسبات و ارزيابي هاي سيستم هاي اطلاعاتي و نظامي، آمريكا و عراق و بويژه رژيم ولايت فقيه كه خودش را قيم عراق ميداند، بهم ريخته و غافل گير شده است. اين تحولات بشدت رژيم را دستپاچه و نگران آينده خود كرده است. براي برخورد با اين مشكل، جمعبندي و چاره جويي را دردستوركارش قرار داده است.
مالكي از خامنه اي درخواست كمك كرده است و خامنه اي هم،  قاسم سليماني را به همراه 200 تن از فرماندهان سپاه قدس به عراق فرستاده است تا شايد بتواند مانع سقوط بغداد بشود. مضحك اين است، رژيمي كه بانكدار تروريسم درجهان است  براي  نجات عراق از شر“تروريسم“ نوحه سرايي ميكند.
از فرط افلاس و درماندگ ، رژيمي كه زماني رابطه با آمريكا را مانند گرگ و ميش توصيف ميكرد و خامنه اي رابطه با آمريكا را خيانت به اسلام ميخواند و مذاكره با آمريكا (بخوانيد نرمش ذليلانه ) را فقط به موضوع اتمي محدود ميكرد. حالا ببيند كه كار به كجا رسيده است كه درخواست همكاري نظامي علني با “شيطان بزرگ“، آنهم درمورد “تروريست ها“ درعراق را ميدهد؟!! اين نشاندهنده ضعف واستيصال مطلق رژيم مي باشد كه خودش حرف ميزند.
خامنه اي تا ديروز مدعي بود كه ما خطمان را در “مرزهاي مديترانه“ مي بنديم، اكنون مجبورشده كه  اولويت را به عراق بدهد، حتي رهبر حزب الشيطان ميگويد اگر لازم است حزب الله درعراق خواهد جنگيد، يعني ا ين كه سوريه را ول خواهم كرد. هلال شيعي كه رژيم سالها براي آن سرمايه گذاري كرده است، دچار تكانهاي بسيارجدي و درحال فروپاشي است. درست مانند لباس مندرسي كه هرطرفش را بگيري، طرف ديگرش جر ميخورد. سوريه را ميگيرد ، حماس وفلسطين از دستش وعراق ازدستش درميرود، عراق راميگيرد ، سوريه ازدستش خارج ميشود ، اين هردو را بگيرد ، مهار اوضاع درداخل ازدستش خارج خواهد شد . به اين ميگويند بحران سرنگوني .
چرا كه رژيم به خاطرماهيت  ارتجاعي خود، نه ظرفيت دارد و نه ميتواند تحولات منطقه عربي و تغيير در خاورميانه را درك كند. از موضع ارتجاعي، آنقدر درمقابل موج تغيير درخاورميانه ايستاد، بصورتيكه اكنون تحولات منطقه به خانه اشغال شده بوسيله آخوندها هم رسيده و دق الباب ميكند.
ديروز خبرگزاري فارس نوشته بود :«ملاحظات امنيتي بحران عراق،  براي جمهوري اسلامي ايران به مراتب بيشتر ازبحران سوريه است و عراق به دليل داشتن مرزهاي گسترده با ايران و قرارگرفتن درمحيط ا منيتي فوري ايران، جايگاه قابل توجهي در الگوي امنيت ملي ايران داراست »
آخوندها، خوب مي فهمند كه بر اساس اصل همبستگي پيشرفت ها، هرگونه تغييروتحول انقلابي، درمنطقه خاورميانه و بويژه دركشورهاي همسايه ايران، لاجرم، بطور مستقيم، روي مردم ما درداخل ايران، تاثيرات جدي بجاي خواهد گذاشت. دردل خسته و مايوس مردم، نور اميد و ايمان به خود را، پمپاژ ميكند. مردم ما هم باور ميكنند كه بله آنها هم ميتوانند، چون مردم مراكش ليبي و مصر و سوريه و عراق با تكيه بر روي پاي خود، نظام آخوندي را از پاي در آورند و شهباز آزادي را در آغوش بگيرند. بويژه اينكه مردم ما خوشبختانه از يك امتياز بسيار بزرگ برخوردارند و آنهم داشتن يك مقاومت سازمانيافته و توانمند كه هماورد رژيم ميباشد وطي سالهاي گذشته خواب راحت را ازچشمان رژيم ربوده است. بله جا دارد كه آخوندها برخود بلرزند .
بيخود نيست كه رژيم اين روزها، بشدت به دست و پا افتاده و وعده امضاي توافقنامه نهايي اتمي وخوردن جام زهر تا انتها و همكاري نظامي با آمريكا را ميدهد.
 البته روشن است كه رژيم همزمان، درتلاش است كه چگونه ميتواند ازشراين مقاومت خلاص بشود و همه طرحها و راههاي ممكن را بررسي ميكند كه ازفرصت هاي بدست آمده سوء استفاده كرده و هماورد خودش را نابود كند. ولي اين را ميداند كه دوران عوض شده است. تعادل قوا ديگر تعادل قواي سال 2003 و يا حتي 2011 هم نيست. رژيمي كه درتعادل قواي قبلي نتوانست هيچ غلطي بكند، اين بار به طريق اولا نميتواند كاري ازپيش ببرد .
جواد هاشمي نژاد از مسولين وزارت اطلاعات درمصاحبه اي درتاريخ 15 ژوئن 2014 بعد ازتحولات عراق  به نام «منافقين محدود شده اند، تمام نشده اند» اين واقعيت را بخوبي بازگو ميكند و مينويسد :« منافقین جریانی بود که به ‌نوعی خط انحراف در کشور را آغازكرد. ..... در ماجرای بنی‌صدر و خیانت‌هایی که به کشور کرد، منافقین حضور پررنگی داشتند، البته زمینه‌هایش در او وجود داشت و همین باعث شد منافقین او را کاملاً در اختیار بگیرند و بعد هم به اتفاق سرکرده منافقین از کشور خارج شود. نامه حضرت امام به آقای منتظری دراواخر دهه ۶۰ را هم از یاد نبرده‌ایم که فرمود: «اگر کشور به دست شما بیفتد، بعید نیست فردا آن را دو دستی به منافقین و جریانات مشابه آنها تحویل بدهید.» ما دیدیم جریان منافقین توانست فردی مثل آقای منتظری را از بدنه انقلاب جدا کند و رو ‌در‌روی انقلاب قرار بدهد. جلوتر که می‌آییم در سال ۷۸ در پی حادثه‌ای که در کوی دانشگاه رخ داد، منافقین به شکلی حضور داشتند. از آن مهم‌تر در سال ۸۸ آنها توانستند به شکلی سران فتنه را در اختیار و جریانات را به سمتی بردند که در سال ۶۰ و قبل از اینکه اسلحه به دست بگیرند، مسیر حوادث را به آن سمت برده بودند.... کارایی آنها در زمینه‌هایی است که ۳۰ سال هم در آن تجربه دارند، به‌خصوص بعضی از مراکز ما در معرض این نوع صدمات هستن....در جریان یک ماه گذشته هم که اتفاقی در زندان اوین افتاد ـ که در کشورهای غربی فراوان می‌افتد ـ اینها بلافاصله ورود پیدا کردند. نمی‌گویم اینها عامل مستقیم بودند ولی زمینه برای ورودشان فراهم بود، دقیقاً مثل ویروس که به محض اینکه شرایط را آماده می‌بیند، وارد بدن می‌شود و تکثیر می‌شود و زخم خود را بر جا می‌گذارد»
بدون اغراق بايد به اين مقاومت قدرتمند كه اين چنين دشمن به آن اعترف ميكند برخود بباليم.
واقعيت اين است برغم همه دروغپردازيهاي رژيم مبني بر، نابود شدن، نداشتن پايگاه درميان مردم !!؟ گروهك خواندن مجاهدين و... رژيم  در جلسات دروني خود، قدرت مجاهدين را بسيارجدي ميگيرد و به آن اعتراف ميكند. آنها ميگويند كه مجاهدين جرياني هستند كه شعارهاي جديد و نو براي جوانان و براي زنان دارند، توان سازماندهي و جذب نيرويشان بالاست و.... .
 آنچه كه هاشمي نژاد در اين نوشته به آن اعتراف كرده است، بدون اغراق يكي از هزار واقعيتي كه درمورد مجاهدين ميگويند هم نيست. هاشمي نژاد قدرت مجاهدين را به زبان خودش به “ويروسي كه وارد بدن شده و تكثير ميشود“ تشبيه ميكند. يعني اين كه زمينه رشد وجذب نيرو وتكثير دارند بصورتي كه ميتوانند “دودستي“ حاكميت آخوندها را ازدستشان دربياورند .
درست به همين دليل است كه پس از پيشرويهاي سريع ا نقلابيون عراق رژيم بيش ازهرزمان ديگري موقعيت خودش را درخطر ميبيند، به هرخس وخاشاكي چنگ ميزند، حتي همه لابي ها و مزدوران خواب زده و پاسيو شده و منفعل شده اش را ازخواب، بيدار ميكند و ميگويد: چه نشسته ايد كه خطر در بيخ گوشمان رسيده است؟ هركاري كه از دستتان برمي آيد انجام دهيد.
مزدوراني از قبيل محمد رضا اسكندري، اردشير پرهيزگاري، محمد علي اصفهاني، و .... تحت عنوان شاعر و خبرنگار و روزنامه نگار و فعال حقوق بشر و ... با نهيب وزارت اطلاعات چرتهايشان پاره شده، وقلم به مزدي را مجددا به دست ميگيرند.
در روزهاي ا ول تحولات عراق، ازهمه عوامل خود ميخواهد كه تا ميتوانيد، عشاير انقلابي عراق را “داعش“ بناميد و تا ميتوانيد مجاهدين را هم به “داعش“ بچسبانيد. همه سايتها و رسانه هاي خود را دراين رابطه بسيج ميكند.
برغم اين كه رهبران برجسته مذهبي وسياسي عراق تسلط داعش برمناطق را صريحا نفي كرده و با داعش بارها مرزبندي قاطع نموده اند،  ولي تبليغات رژيم آنچنان آنها را فريب داده است  كه متاسفانه عده اي از ايرانيان و حتي افراد مستقل و چپ هم خواسته ويا ناخواسته دردام رژيم افتاده اند وگويي كه حرف رهبران عراق را هم نمي شنوند. آنها بي توجه به مواضع رهبران عشاير عراق، يك جانبه تحت تاثير تبليغات بلند گوهاي رژيم، با مشاهده مواردي از، برخوردهاي وحشيانه داعش، كل مقاومت مردم عراق را به زير علامت سوال مي برند .
 اين گونه تحليل هاي نشاندهنده نظرگاه و تحليل هاي سطحي، ايده آليستي، غير ديالكتيكي و بدون درنظرگرفتن، موقعيت اقتصادي واجتماعي و سياسي عراق مي باشد. آنها مبناي مبارزات را ناديده گرفته و فقط با روبنا قضايا را تحليل ميكنند.
تحليل هاي سطحي از اين دست چه بخواهيم و چه نخواهيم، رژيم بنيادگراي آخوندي و مطامع آن در عراق وسياست صدور ارتجاع را ازياد مي برد  و خواسته و يا ناخواسته  آب به آسياب رژيم و مالكي ميريزد و راه آنها را براي سركوب بيشر مردم عراق ، هموار مينمايد. بگذريم كه افراد ويا چپ نماهايي هم بودند كه ازموضع و به نيابت ازجانب رژيم  فرصت را عنيمت شمرده و لگدي هم به مجاهدين زدند و مجاهدين را به “فرصت طلبي“ و دفاع از داعش متهم كردند
ولي به نظر من ازهمه  مهمتر اين گونه تحليل ها ، يك توهين وخيانت جدي  به جنبش آزاديخواهانه مردم عراق است، كه همه ر ا متهم به بنيادگرايي و داعشي بناميم . امير قبيله دليم و از رهبران عشاير انقلابي به صراحت ميگويد كه داعش بيش از سه تا 5 درصد نيرو ها ضد مالكي را هم تشكيل نميدهد.
جنبشي كه بيش ازيك سال فقط كارسياسي كرده و به تحصن در 5 استان كشور دست زده است، اين جنبش مسالمت آميز درمسير حركت  تكاملي خودش به مبارزه قهر آميز تبديل شده است .
ولي اين روزها هر چه كه به جلو ميرويم، دود و دمها رژيم و مالكي كنار رفته و واقعيت ها آشكارميشود و همه به وجود يك جريان ضد ديكتاتوري درعراق كه خواهان نفي ديكتاتوري مالكي هستند، اعتراف ميكنند. روز به روز دست تبليغاتچي هاي دروغپرداز رژيم ،بيش از پيش رو ميشود. ويدئوهايي كه از وضعيت شهرهاي آزاد شده ازجمله موصل، برروي اينترنت گذاشته شده و يا مصاحبه هاي خبرنگارهاي بين المللي با مردم درموصل، دروغ بودن اين گونه تبليغات و نسبت دادن قيام مردم عراق به داعش را بر ملاكرده است. موصل وضعيت عادي دارد،خدمات شهري بروال سابق برگشته است، اثري از برخوردهاي خشن و اعدامهاي خياباني و.....كه نشانه هاي داعش است، وجود ندارد، مردم درمصاحبه ها ميگويند، ما به نسبت زماني كه ارتش مالكي درموصل  بود، راحت تر هستيم.
اين داستان همه انقلابها است كه نيروهاي ارتجاعي به حريف خودشان، مارك ميزنند تا چهره آنها را مخدوش كنند. درگذشته هم، سلطنت مدفون مجاهدين ومبارزين را، “ خرابكار“ ، “تروريست “،“ ماركسيست  اسلامي“ و شاه سلطان ولايت آنها را  “منافق“ ، “محارب “، “وابسته به آمريكا و شوروي و عراق ، اسرائيل و اردن و عربستان و فرانسه و اتحاديه اروپا و...“ همزمان مي ناميد و  اكنون در عراق رژيم ولايت فقيه و همپالكي اش مالكي جنايتكار، آنها را “ داعش “ ميخوانند.
بخش جنگ رواني وزارت اطلاعات، ازطريق يگان سايبري رژيم، اين گونه اخبار را به مدياي جهاني پمپاژ ميكند، و سپس خبرگزاريهاي رژيم وعراق همان خبر ها را از قول خبرگزاريهاي ديگر نقل ميكند كه منبع خبر لو نرود.
مضحك ا ين كه، مزدوران رژيم مانند محمدرضا اسكندري، احمقانه به هواداران مجاهدين توصيه ميكنند كه سري به مدياي جهاني بزنيد و ا خبار دست اول را از همان خبر هايي كه رژيم به شبكه جهاني پمپاژ كرده است ،بگيرند.!!؟
يك مزدور ديگر به نام حنيف حيدرنژاد، ازجنس خانواده هاي الدنگ، به مجاهدين توصيه ميكند كه اخبار “جانبدارانه “را متوقف كنيد، منظور اين مزدور اين است كه “جانب عشاير انقلابي ومردم عراق» را رها كنيد و مثل من جانب  رژيم  آخوندي را بگيريد.
وقاحت و بيشرمي را نگاه كنيد، آنها درحالي كه 5000كيلومتر ازمرزهاي عراق دور هستند، به مجاهديني كه درعراق هستند اينگونه توصيه هاي سخيف را ميكنند. ولي مجاهدين مانند گذشته اين گونه دود ودمهاي ارتجاعي  را به پشيزي هم نميگيرند و با قدرت از قيام مردم بجان آمده عراق ازستم مالكي، دفاع ميكنند و دراين مسير آماده پرداخت هربهايي هم هستند. ولي به اين واقعيت ايمان داريم، قطعا آنهايي كه درسمت درست حركت تاريخ و رهايي خلقها از زير ستم ديكتاتوريها بهر بهانه اي قرار نميگيرند،ضرر كننده اصلي ميباشند ونه مجاهدين آنها روزي درپيشگاه خلقها خوارو رسوا خواهند شد. 
يك شاعر، واله و شيداي اصلاح طلبان نظام روحاني و رفسنجاني كه ازشدت علاقه به نرمتنان نظام خل وچل شده است، بعد ازتحولات عراق، بلافاصله به رژيم هشدارميدهد: هم چنانكه بارها گفته ام بازهم تكرار ميكنم، تا دير نشده، جام زهر را بالا بكش وگرنه سروكله مجاهدين و ارتش آزاديبخش ملي ايران پيدا خواهد شد. او مينويسد:
 «هر نوع بر خورد عکس العملی از سوی ایران با این موضوع، و به طور کلی تر هر نوع ماجراجویی تازه ی نظام در عراق، می تواند فاجعه یی بزرگ و جبران ناشدنی را برای میهن ما در پی داشته باشد.به خصوص در شرایطی که پرونده ی توافق اتمی، به مرحله ی نتایج مثبتی رسیده است که جنگ افروزان داخلی و خارجی از آن وحشت داشتند و دارند و نمی خواستند و نمیخواهند که آن را ببینند.
بار ها و بار ها در باره ی سود فروکش کردن بحران اتمی برای جنبش و مردم ایران نوشته ام، و در اینجا نیازی به تکرار نیست. و نیز بارها و بارها در باره ی تحریک و تحرکات مشکوکی که هدفشان درگیر کردن ایران در یک جنگ منطقه یی است هشدار داده ام.»
به رژيم و به عوامل رنگارنگ آن ازهر نوع و سنخي و مدلي كه هستند و هرگونه لباس و عنواني كه به قامت خود دوخته اند، ميگويم :آقايان وخانمها، شما سمت حركت تاريخ را اشتباه گرفته ايد. به تاريخ رهايي خلقها و سير تكاملي جبنشها ايمان بياورد، هيچ قدرتي درجهان وجود ندارد كه بتواند جلو موج تغيير درخاورميانه را سد كند و مانع آمدن بهارآزادي بشود .خوب گوشهايتان را باز كنيد :
بازمي آييم، بازمي آييم  به كوهها و جنگل ها و دشت هاي ميهن، بازمي آييم  به آغوش خلق قهرمان ايران، بازمي آييم به خاوران و مزار شهدا درسرتاسر ميهن غرقه در خون، تا بر مزارشان اشگ شوق بريزيم و گل شقايق ولاله بر مزارشان بكاريم، بازمي آييم تا بردستهاي پينه بسته كارگران و دهقانان بوسه زده و مرهم بگذاريم، بازخواهيم گشت تا چشمهاي گريان مردم را با لبخندهاي شيرين و زيبا بپوشانيم ، بازمي آييم درتندرخشم مردم تا جاي نفرت را باعشق عوض كنيم.  باز مي آييم تا به زنان بگوييم كه ديگر آزادي يواشكي كافيست، آزادي را بايد فرياد بزنيد با صداي بلند نه دربيابانها بلكه درخيابانها ومعابرعمومي وپاركها ..... بله باز مي آييم درفردايي نزديك