۱۳۹۲ دی ۴, چهارشنبه

Arc en Ciel مريم رجوي پرزيدنت برگزيده شوراي ملي مقاومت ايران به آرك آنسيل

مريم رجوي پرزيدنت برگزيده شوراي ملي مقاومت ايران به آرك آن سيل Arc en Ciel
 
«در ژنو ديكتاتوري مذهبي عقب نشسته است»
 

رنگين كمان :  خانم رجوي شما با مسعود رجوي از 32 سال پيش براي آزاديها در ايران مبارزه ميكنيد. آيا در معرض خستگي نيستيد ؟
مريم رجوي : بهيچ وجه، ما بيش از هميشه مشتاق نبرد آزادي هستيم. مبارزه براي آزادي مردم ايران از چنگال ديكتاتوري مذهبي براي ما يك امر آرماني است نه يك امر شخصي. بنابراين خستگي نميشناسد. به طور خاص رنج عميق ملتمان تحت حاكميت اين رژيم وحشي، و از خودگذشتگي ستودني مبارزان ايراني ( كه تاكنون 120 هزار نفرشان در رويارويي با ملاها جان خود را فدا كردهاند) ديناميزم نيرومندي براي استمرار اين مبارزه است. تا زماني كه اين رنجها ادامه دارد، تا زماني كه فرزندان مردم ايران به خاطر مخالفت با اين رژيم شكنجه و اعدام ميشوند و تا زماني كه هموطنان من در فقر و اختناق ميسوزند، چگونه ميتوان يك شب خواب راحت داشت؟
كمي به خبرهاي ايران گوش كنيد. هر روز به دار آويختن جوانان در خيابان‌ها، هر روز دستگيري و سركوب زنان با جواناني كه جرم شان! وبلاگ نويسي و كار در شبكه‌هاي اجتماعي است و هر روز خبرهاي تلخ از زندگي ميليون‌ها مردمي كه به زير خط فقر سقوط كرده‌اند و تحت رژيم حاكم هيچ چشم‌اندازي براي تغيير نمي‌بينند. در چنين اوضاعي انگيزه‌ها براي مبارزه بيش از هميشه است.
 

رنگين كمان :  از زمان انتخابات ماه ژوئن و انتخاب رئيس جمهور جديد جمهوري اسلامي اگرچه اين انتخابات آزاد نيست، يك نسيم خوشبيني در رسانهها و دولتها ميوزد. آيا شما در اين اشتياق شريك هستيد؟
 
مريم رجوي : اين خوش بيني مثل يك حباب است و عمر چنداني نخواهد داشت و فكر ميكنم هر كس كه كمترين اشرافي به وضعيت ايران و رژيم حاكم داشته است در همين چند ماه  فهميده است كه با رييس جمهور جديد ملايان هيچ چيزي تغيير نميكند
در سه دهه گذشته، ملا روحاني هميشه يك چهره امنيتي در سطوح بالايي نظام حاكم بوده است.
در اولين سالحاكميت رژيم كنوني(1979) او با تصفيه بيرحمانه  پرسنل ارتش و جايگزين كردن عوامل خميني شروع به بالا رفتن از نردبان ترقي در نظام كرد.
در كوران جنگ نفرت انگيز خميني با عراق كه يك ميليون ايراني را به كشتن داد(1980 ـ 1988)، ملا روحاني به دليل دفاع فعالانه از سياست جنگ طلبي خميني مواضع بالايي را كسب كرد: عضو شورايعالي دفاع، رئيس ستاد مرکزي قرارگاه خاتمالانبياء (مهمترين قرارگاه سپاه پاسداران)، فرماندهي پدافند هوايي کل کشور  و معاون جانشين فرماندهي کل قوا.
 
در 24 سال گذشته، يعني از وقتي كه خامنهاي گيد سوپريم ملاها شده، روحاني نماينده او در شوراي عالي امنيت است. او در همين مقام نقش تعيين كننده در سركوب قيام دانشجويي سال 1999 داشت.
تا آن جا هم كه به عرصه روابط بينالمللي ملاها برميگردد، نقش ويژه روحاني در اين سه دهه اجراي پروژههاي بزرگ فريب بوده است. او نفر اصلي هيأتي بود كه در رسوايي ايران گيت  طرف حساب مك فارلين مشاور امنيت ملي رونالد ريگان در سفرش به تهران بود. در آن موقع (در نيمه دهه 1980)، روحاني و همكارانش توانستند آمريكا را فريب داده از آن چهار هزار موشك تاو ضد تانك دريافت كنند. پروژه بعدي مذاكره با تروئيكاي اروپا بود. روحاني در مذاكره با وزيران خارجه فرانسه، آلمان و انگلستان در سال 2004 و 2005 ظاهراً تعليق غني سازي اورانيوم را پذيرفت. اما چنان كه خودش بعداً فاش كرد از اين دوره ملاها براي تكميل تأسيسات اتمي خود سود بردند.
بنابراين نه در عرصه داخلي نه در عرصه بينالمللي روحاني يك تغيير يا اعتدال را نمايندگي نميكند.
 

توافق در ژنو در 25 نوامبر
 
رنگين كمان:  وقتي كه دولت ملاها وانمود ميكند كه ميخواهد از هستهيي نظامي دست بكشند، شما به صداقت آن اعتماد داريد؟
جواب
خير،  آنها ميخواهند با مانور و تعلل و پرداخت مينيمم قيمت هم برنامه تسليحات هستهيي خود را به جلو ببرند و هم تحريمهاي بين المللي را كاهش دهند
بايد توجه داشت كه رژيم ملاها زير فشار پيامدهاي سياسي قيام 2009 در ايران، تحت تأثير روند  قيام مردم سوريه، و منازعه قدرت در هيأت حاكمه و بالاخره بحران بزرگ اقتصادي كشور( كه قبل از شروع تحريمهاي بينالمللي شكل گرفت و با تحريمها ابعاد بحراني تري به خود گرفت) در موقعيت شكست خوردهيي قرار گرفت. از نظر ما اين موقعيت سرنگوني رژيم است. چرا كه رژيم در مقابل دو چشم انداز قرار دارد، يا ادامه پروژه هاي اتمي و افزايش فشارهاي بين المللي كه در تركيب با پارامترهاي داخلي بويژه نارضايتي عمومي روند سرنگوني اين رژيم را تسريع و تشديد ميكند و يا اينكه دست كشيدن از پروژه هاي اتمي كه به تشديد بحران و اختلافات در درون رژيم منجر و در نتيجه زمينه سرنگوني اين رژيم فراهم ميشود. رژيم تلاش ميكند چشم انداز سومي را بگشايد،
فشارهاي سياسي و اقتصادي و مشخصاً تحريمهاي بينالمللي را كاهش دهد  اما به پروژه تسليحات اتمي ادامه بدهد. از نظر رژيم دستيابي به بمب اتمي ضرورت بقاي آنست.
با اين ديدگاه توافقنامه 25 نوامبر ژنو قابل ارزيابي است. ملاها البته زير فشار بحرانهاي داخلي و خارجي به يك گام عقب نشيني تن داده‌اند.
عقب نشيني «تحميلي» ديكتاتوري ديني حاكم بر ايران در پروژه ساختن بمب اتمي در مذاكرات ژنو محصول بلافصل تحريمهاي بين المللي و مخالفت گسترده مردم ايران با سياستهاي ضد ملي رژيم ولايت فقيه است و ما از اين كه رژيم زير ضرب انزواي داخلي،  طرد و تحريم بين المللي و سياستها و روشنگريهاي مقاومت، مجبور به اين عقب نشيني شده استقبال ميكنيم.
 توافقنامه عناصري مانند تعليق فعاليت‌ها در سايت اراك را هم در بر دارد. با اين حال اين توافقنامه براي از بين بردن خطر دسترسي ملاها به بمب اتمي ناكافي است.
 
الزام‌ها و تضمين‌هاي مندرج در اين توافقنامه نه تناسبي با ابعاد و درجه پيشرفت برنامه اتمي رژيم دارد، نه تناسبي با فريبكاري‌هاي آن.
مقاومت ايران در آستانه مذاكرات اخير ژنو تأسيسات اتمي پنهان ديگري را كه در صفحات مركزي ايران واقع شده برملا كرد. در گزارش 14 نوامبر مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به صراحت از «مواد و فعاليت‌هاي هسته‌يي غير اعلام شده» اين رژيم ياد شده است.
براي كنترل پنهان‌كاري‌ها و نيرنگ‌هاي رژيم هيچ مكانيزم و تضمين مؤثري جز اجراي پروتكل الحاقي معاهده منع تكثير سلاح‌هاي اتمي يعني بازرسي‌هاي سرزده ناظران ملل متحد وجود ندارد.
متأسفانه دولت‌هاي غرب از تحميل اين پروتكل به آخوندها ابا كرده‌اند.
به جاي آن بازرسي‌هايي در متن توافقنامه پيش بيني شده كه تنها ناظر بر چند سايت شناخته شده است و حتي سايت‌هاي حساسي مانند پارچين را كه مدت‌هاست موضوع مناقشه آژانس با آخوندهاست شامل نمي‌شود.
وانگهي تمام آنچه آخوندها در همين توافقنامه براي عدم پيشرفت برنامه اتمي خود متعهد شده‌اند، بازگشت پذير است. يعني مانند تجربه شكست خورده تعليق غني سازي در سال 2004،  آن‌ها هر زمان اراده كنند‌ مي‌توانند كار را از سربگيرند.
از همه مهم‌تر اين كه آن‌ها قطعنامه‌هاي شوراي امنيت را دور زده‌اند. قطعنامه‌هاي 1737، 1747 ، 1803 و 1929 با تأكيد بر تعليق غني سازي اورانيوم و پروتكل الحاقي بر گلوگاه‌هاي بمب‌سازي آخوندها تمركز دارد. حال آن كه در مذاكرات اخير، قدرتهاي 5+1  با متوقف نكردن كار غني‌سازي، هنوز كليد بمب سازي را در دست آخوندها باقي گذاشته‌اند.
اگر قدرت‌هاي جهاني فارغ از ملاحظات اقتصادي و سياسي با قاطعيت عمل مي‌كردند، مي‌توانستند در دور اخير مذاكرات پروژة بمب‌سازي رژيم را بالكل از كار بيندازند.
با اين حال در فرصت شش ماهة پيش رو،  دولت‌هاي غرب اگر  سستي‌ و مماشات را از سياست‌هاي خود كنار بگذارند، نقائص اساسي توافقنامه اخير را برطرف كرده خطر دستيابي آخوندها به بمب را از بين ببرند.
.به خصوص بايد به اين واقعيت توجه كرد كه ملاها به شدت فريبكارند و هر تعهدي را به سادگي زير پا مي‌گذارند.
به همين دليل هر توافقنامه‌يي درباره برنامه اتمي رژيم بايد شامل مكانيزم‌ها و تضمين‌هاي قاطعي براي دور كردن ملاها از بمب باشد.
من هشدار مي‌دهم ملاها در پي متزلزل كردن تحريم‌ها هستند تا تجديد قوا كنند.
تا وقتي كه خطر دسترسي ملاها به بمب اتمي به طور تضمين‌داري برطرف نشده، تحريمهاي بين‌المللي عليه اين رژيم نبايد سست شود.
 
تيتر صفحه 6 و 7 :
ايران در زمينه هسته اي عقب مينشيند ولي نه در زمينه حقوق بشر
 
رنگين كمان : اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران پناهنده در كمپ اشرف در عراق، قرباني حملات آدمكشان دولت مالكي بودهاند كه چندين كشته در ميان اين انسانهاي بدون سلاح باقي گذاشت. نظرتان درباره موضع جامعه بينالمللي كه در مجموع سكوت پيش كردهاست، چيست؟
 
مريم رجوي : نسل كشي و جنايت عليه بشريت كه توسط دولت مالكي در عراق و تحت هدايت ملاهاي تهران عليه مجاهدين صورت گرفته، آزمايش مهمي براي جامعه بينالمللي به ويژه ايالات متحده، اتحاديه اروپا و ملل متحد از نظر پايبندي به تعهدات و قوانين بينالمللي، اصول حقوق بشر و موازين اخلاقي است.
در اول سپتامبر 2013 نيروهاي ويژه نخستوزيري عراق به كمپ تحت محاصره اشرف حمله كرده و 52 عضو مجاهدين را كه بيسلاح و بيدفاع بودند و افراد حفاظت شده تحت كنوانسيون چهار ژنو محسوب ميشدند، اعدام جمعي كردند. به اكثر اين 52 نفر از جمله به چند نفر كه روي تخت بيمارستان بودند، تير خلاص زدند.
قبل از اين در 15 ژوئن درست روزي كه قرار بود نتيجه انتخابات رياست جمهوري ملاها اعلام شود، كمپ ليبرتي كه بيش از سه هزار تن از اعضاي مجاهدين را در خود جا داده هدف حمله موشكي قرار گرفت. در نتيجه دو عضو مجاهدين به شهادت رسيدند. اين كمپي است كه در مورد حفاظت آن آمريكا و ملل متحد تعهد داده بودند. در حمله مشابه قبلي در نهم فوريه ده عضو اپوزيسيون به شهادت رسيدند. قبل از اين، هنگامي كه هنوز اعضاي مجاهدين در كمپ اشرف بسر ميبردند، حمله قواي نظامي دولت عراق در هشتم آوريل 2011 باعث شهادت 36 عضو مجاهدين شد و قبل تر از آن در 28 و 29 ژوئيه 2009 قواي نخست وزيري عراق در هجوم وحشيانهيي يازده عضو مجاهدين را شهيد كردند.
در سبعيت اين حملات هرچه بگويم كم است. به عنوان مثال در حمله آوريل 2011 قواي عراقي عدهيي از ساكنان اشرف را با هامويهاي آمريكايي زير گرفتند. فيلم وحشتناك اين صحنهها بارها منتشر شده است.
دولتهاي مختلف و نيز ملل متحد هر بار به يك موضعگيري در محكوميت اين كشتارها اكتفا ميكنند و سپس دست روي دست ميگذارند. جنبه عميقاً فاجعه بار رويكرد جامعه بينالمللي بخصوص آمريكا و ملل متحد اين است كه  بسادگي مي تواند جلوي اين فجايع را بگيرد، اما با پشت كردن به وظايف و تعهدات مكتوب و اعلام شده و شفاهي اش، آنها اين پيام منفي را كه از سوي تهران و بغداد به مثابه چراغ سبز براي جنايت ديگر قلمداد شد را فرستادند. شما به عنوان حقوقدان ميدانيد كه از نظر حقوقي عدم جلوگيري از جنايت براي كسي كه امكانش را داشته باشد چه برسد به اينكه وظيفه اش را داشته باشد خود يك جنايت است. قبل از هريك از اين حملهها ما بارها به آمريكا، اتحاديه اروپا و ملل متحد هشدار دادهايم. خود من تعداد زيادي نامه به رئيس جمهور آمريكا، دبير كل ملل متحد و دولتهاي اروپا نوشته و از آنها براي ممانعت از اين حملهها استمداد كردهام.
چرا جامعه بينالمللي در برابر حمام خوني كه ملاهاي ايران با استفاده از وابستگان عراقي خود عليه اپوزيسيون دمكراتيك ايران ايجاد كرده ارادهيي ندارد؟ چرا آمريكا، و دولتهاي اروپا مسئوليتهاي بينالمللي خود را فراموش كرده و در برابر گردنكشي، فاجعه آفريني و جنايت عليه بشريت كه ملاها مرتكب ميشوند، سرخم ميكنند؟
رويكرد غيرمسئولانه آنها فقط به مردم ايران و كشورهاي منطقه ضرر نزده. بلكه اين رفتار راه گسترش بنيادگرايي و تروريسم تحت هدايت ملاها را به ساير مناطق جهان از جمله اروپا و آمريكا باز كرده است.
همه به ياد داريم كه ايالات متحده وعده مي‌داد‌ كه يك دمكراسي در عراق برقرار مي‌شود. رئيس جمهور كنوني آمريكا حتي تا ستودن دولت كنوني عراق به عنوان يك دمكراسي نمونه پيش رفت. آيا دولت دست نشانده ملاها در عراق كه سياست‌اش توسط سپاه قدس تعيين مي‌شود، همان دمكراسي وعده داده شده است؟ آيا باند جنايتكاري( و نه يك دولت به معني واقعي) كه در عراق با انفجارهاي پرتلفات حكومت مي‌كند و به قول دكتر طارق هاشمي معاون رئيس جمهور عراق در زندان‌ها تجاوز را تبديل به شكنجه سيستماتيك ساخته است، همان دمكراسي وعده داده شده است؟
حمايت از اين قصاب‌ها كه به جان مردم خاورميانه افتاده‌اند، چه معني دارد؟ تروريست‌هاي حاكم بر ايران و عراق و سوريه كه امروز خاورميانه را در آتش و خون فرو برده‌اند، چرا با سياست مماشات مورد لطف قرار مي‌گيرند؟
ما دريافتهايم كه كوشش و مبارزه براي تغيير سياست فاجعهبار دولتهاي غرب ـ كه با يك مماشات ننگين نسبت به شقيترين ديكتاتوري عصر حاضر آميخته است) بخشي از مبارزه ما با ديكتاتوري مذهبي است. زيرا سياست مماشات، براي ملاهاي تهران فضاي حياتي ايجاد ميكند.
 
هسته اي و حقوق بشر
 
رنگين كمان :  تحريمهاي اقتصادي غربي نه به دليل حقوق بشر بلكه به دليل تهديد تسليحات هستهيي اتخاذ شده است. به نظر شما ميتوان تحريمها را كاهش داد، در حالي كه ايران به زنداني كردن، شكنجه و اعدام در ابعاد وسيع ادامه ميدهد؟
 
مريم رجوي : ما با كاهش تحريمهاي بينالمللي عليه رژيم ملاها به جد مخالفيم. فراتر از آن ما فكر ميكنيم، رژيم ايران و سردمداران آن مي بايست بخاطر نقض وحشيانه و سيستماتيك حقوق بشر كه از سي و چند سال پيش شروع كرده اند، تحت تحريم قرار گيرند. سران اين رژيم مي بايست بخاطر جنايت عليه بشريت در محاكم بين المللي محاكمه شوند
كساني كه از اين ايده كم كردن تحريم ها دفاع ميكنند هدفشا امدادرساني به نظام متزلزل آخوندهاست. ملاها در حالي كه حتي يك گام جدي در عقب نشيني از تروريزم و تجاوزكاري خود عليه كشورهاي منطقه اندكي دست بردارند، براي گرفتن امتيازهاي چشمگير از غرب بيتابي ميكنند.
تأثير كاهش تحريمها فقط اين نيست كه فشارها را از روي سيستم مالي و تجاري اين رژيم كم ميكند، بلكه مهمتر از آن اين است كه آخوندها را پشت گرم كرده در سركوب جامعه ايران و سلطه جويي در منطقه جري ميشوند.
از طرف ديگر كساني كه پيشنهاد حتي اندكي كاهش در تحريمها را دارند، زيركانه دارند قدم بزرگي به سود ملاها برميدارند. زيرا اين تحريمها كه با طي شدن يك پروسه طولاني و پيچيده سياسي و حقوقي و مالي شكل گرفته، با اندكي كاهش ميتواند از هم پاشيده شود. 
 
رنگين كمان :  اگر غربيها از مطالبه احترام به حقوق بشر در  ايران دست بكشند، آيا شما در بين دو آتش قرا نخواهيد گرفت: يعني يك دولت در تهران كه توسط جامعه بينالمللي مقبوليت دارد و كشورهاي دمكراتيك كه مقر اجرايي شما در آن جا قرار دارد؟
 
مريم رجوي : متأسفانه دولتهاي غرب در حال حاضر هم احترام به حقوق بشر در ايران را مطالبه نميكنند. آنها جز « محكوم كردن»هاي ضعيف و كم تأثير كه هيچ مسئوليتي متوجهشان نكند، كاري نميكنند.
از اين بدتر اين كه در اين سالها برخي دولتهاي غرب تا فروش وسائل سركوب به اين رژيم پيشرفتهاند. وسائل شنود در اختيار ملاها گذاشتهاند وسائل سركوب به ايران ميفروختند. در معاملات تجاري نيز طرف حساب اصلي كمپانيها و دولتهاي غربي در اساس سپاه پاسداران بوده كه ماشين ترور و جنگ و سركوب است.
در حالي كه  اگر دولتهاي غربي به پرنسيپ هاي دمكراتيك و حقوق بشري پاي بند بودند مي بايست روابط خود با ملاها را منوط به بهبود حقوق بشر ميكردند.
با اين حال، اين كه  دولتهاي غرب بخواهند به بهانه ژستهاي مدراسيون ملاها ـ كه هيچ واقعيتي ندارد ـ با آنها زد و بند كنند و باز هم در سركوب مقاومت ايران مشاركت كنند، در شرائط كنوني كمتر  عملي است.  امروز توازن قوا تغيير كرده و اين واقعيت كه ملاها وضعيت بسيار ضعيف و بحراني دارند ودر مرحله سرنگوني هستند،  چنين زد وبندهايي را براي غرب مشكل تر ميكند و اگر هم غربيها برغم اصول جهان شمول چنين زد و بندهايي بكنند رژيم از آن طرفي نمي بندد و غرب نيز از آن فقط ضرر ميكند.
وانگهي دولت‌‌هاي غرب اين مسير را طي كردهاند. دهه اول اين قرن، غرب از همين سياست پيروي ميكرد. نقطه او ج آن نيز حمله 17 ژوئن 2003 به مقر شوراي ملي مقاومت بود كه بر سر آن بين دولت وقت فرانسه و ملا خاتمي توافق شد. اما حاصل همراهي دولتهاي غرب در سركوب اپوزيسيون تقويت ملاخاتمي نبود. به جاي آن احمدي نژاد سر بلند كرد و الان عدهيي از مقامهاي دولت خاتمي در زندان هستند.
 
رنگين كمان :  بسياري شخصيتهاي فرانسوي و خارجي از شما حمايت ميكنند. چرا كه در جلسات وسيع شما شركت ميكنند. آيا نگران رها شدن از جانب آنها به بهانه پيشرفتهاي ليبرالي در ايران نيستيد؟
 
مريم رجوي : خير نگران نيستم. شخصيتهاي شريف فرانسوي و اروپايي و آمريكايي اكثراً در سختترين سالها به ياري جنبش مقاومت برخاستهاند. در سالهايي كه اين مقاومت در ليست گروههايي تروريستي تقريباً تمام دولتهاي غرب قرار داشت و كارزار پخش دروغ و شيطان سازي عليه مقاومت بيداد ميكرد. كوهي از اسناد و گزارشهاي جعلي عليه مقاومت از سوي وزارت اطلاعات ملاها براي هريك از آنها ارسال شده،
دوستان مقاومت ايران ـ چه از فرانسه چه از ساير كشورها ـ به خاطر حمايت خود از اين مقاومت بهاي سنگيني پرداختهاند. بارها هدف فشار و شانتاژ و تهديد  رژيم ملاها قرار گرفتهاند. حتي عليه عدهيي از آنها در آمريكا پروندهسازي شد و اتهامهاي سنگيني به آنها نسبت دادند. اما هيچ يك از اين فشارها بر انتخاب سياسي آنها تأثير نداشت. اين شخصيتها به روشني در برابر ايران تحت حاكميت فاشيسم ديني، يك ايران دمكراتيك و لائيك را راه حل مسأله ايران و كل منطقه يافتهاند و در نتيجه راه حل را در اين آلترناتيو ميبينند.
من فكر ميكنم كه ما و همه دوستان و حاميان مقاومت در اروپا و آمريكا و جهان عرب روي شاخصهاي تغيير در اين رژيم هم نظر هستيم. من بلافاصله بعد از در آمدن روحاني از صندوق راي آخوندها اعلام كردم كه تغيير در ايران در صورتي واقعيت دارد كه روي 5 مولفه خودش را بارز كند
آزادي همه زندانيان سياسي، آزادي احزاب و تجمعات و ...، آزادي بيان، دست كشيدن از صدور تروريسم و بنيادگرايي بخصوص دست كشيدن از سوريه و عراق و بالاخره دست كشيدن از پروژه توليد بمب اتمي. اگر روحاني در اين 5 مولفه را بكار ميبست ما قويا خشنود بوديم و بدون ترديد به تغيير رژيم درايران منجر ميشد. اما روحاني امكان اينكه يك قدم واقعي در هيچكدام از اين مولفه ها بردارد و جود ندارد و در تجربه 3 ماهه پس از روي كار آمدن او در همه مولفه ها بخصوص در موضوعات مربوط به حقوق بشر و دخالت در سوريه وضع به مراتب وخيم تر شده است. به حضور گسترده سپاه پاسداران در سوريه در ماههاي اخير و 350 اعدام در 5 ماه اخير نگاه كنيد
 
رنگين كمان : آيا ميتوانيد به طور خلاصه وضعيت حقوق بشر در ايران را توضيح دهيد، به رغم به اصطلاح ليبراليزم رئيس جمهور روحاني؟
 
مريم رجوي : از شروع امسال تا به حال، ملاها 500 نفر را اعدام كردهاند. 300 نفر اين عده در دوران ملا روحاني اعدام شدهاند. هماكنون هزاران نفر محكوم به اعدام در زندانهاي سراسر ايران بسر ميبرند.  اعدامدر ملاعام، چشم از حدقه درآوردن، دست بريدن، موج سركوب زنان به بهانه بدحجابي، دست زدن به عمليات ارعاب با دستگيري جونان و رفتار وحشيانه با آنان و ... همه در همين سه ماهه اخير از سر گرفته شده است. جمعآوري تجهيزات تلويزيون ماهوارهيي نيز در گستردگي بيشتري صورت گرفته. با اين تفاوت كه روش جديدي به كار گرفته ميشود: خرد كردن آنتنها، رسيورها و ساير تجهيزات تلويزيونهاي ماهوارهيي زير شنيهاي تانكها..
ملا روحاني البته گاهي از لزوم كاهش سركوب صحبت ميكند. اما منظور او كم كردن فشارها روي جناح هاي دروني رژيم است كه در دوران احمدي نژاد از حاكميت بيرون انداخته شدند.
همان روزي كه روحاني به عنوان رئيس جمهور جديد اين رژيم تعيين شد، من در بيانيهيي تأكيد كردم كه «بدونآزادي بيان و حقوق بشر، و تا وقتي زندانيانسياسي و فعاليت احزاب، آزاد نشده، تا وقتي که سياست تجاوزکارانه رژيم در سوريه و عراق ادامه دارد و تا وقتي که رژيم براي دستيابي به بمب اتمي پا مي فشارد، هيچ چيز عوض نميشود. زيرا ولي فقيه ميداند که هرگونه تغيير جدي در اين سياستها، به سرنگونيتماميت رژيمش،  راه مي برد. با اين حال ما ميگوييم، بفرماييد، اين صحنه آزمايش شماست».
 
زير نويس عكسها :
- مريم رجوي از سوي ميليتانهايش مورد استقبال قرار ميگيرد
- گردهمايي بزرگ سالانه در ويليپنت