۱۳۹۲ آبان ۲۱, سه‌شنبه

صادق خرازي : سياست خارجي فرانسه گروگان فابيوس

صادق خرازي : سياست خارجي فرانسه گروگان فابيوس/ تيم مذاكره كننده ايراني يك جهاد ديپلماتيك انجام داد
منبع اصلي: سايت عصر ايران (رژيم) 21/8/92



تاريخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱: ۴۵ 
روزنامه فرهيختگان – آزاده افتخاري:
مذاكرات هسته‌يي چهار روزه ژنو با يك غالفلگيري بزرگ خاتمه يافت. در حالي كه به نظر مي‌رسيد ايران و گروه 1+5؛ در چند قدمي يك توافق مقدماتي هسته‌يي قرار دارند، به ناگاه وزير خارجه فرانسه با پيش كشيدن بحث راكتور هسته‌يي اراك و ذخاير اورانيوم غني شده‌ايران، مدعي شد توافق هسته‌يي با تهران تضمين شده نيست.
لوران فابيوس كه از دوستان نزديك تل آويو به‌شمار مي‌رود، توانست چند ساعت بعد از اين موضع‌گيري شانس آن را داشته باشد كه حتي پيش از برگزاري كنفرانس خبري وزير خارجه ايران و مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا، خبر به نتيجه نرسيدن مذاكرات را اعلام كند. هرچند پيش از اين موضع‌گيري فابيوس نيز اختلاف نظرها در تيمهاي مذاكره‌كننده هسته‌يي ايران و گروه 1+5، آشكار بود و سطح انتظارها از يك توافق مشترك به يك بيانيه مشترك كاهش يافته بود، اما در نهايت شرايط به‌گونه‌اي پيش رفت كه فرانسه پسر بد ماجرا نام گرفت كه حتي مانع انتشار بيانه مشترك گروه 1+5 و ايران شده است و در نهايت با برگزاري يك كنفرانس خبري بين ظريف و اشتون، انگشت اتهام به سوي پاريس نشانه رفت. اين در حالي است كه سفير سابق ايران در فرانسه مي‌گويد، ابزار جنگ سرد در عرصه تعاملات بين‌المللي جهان امروز ديگر كارايي ندارد و گروكشي‌ها نمي‌تواند راهي را براي پيشبرد سياست‌ها باز كند.
سيد محمد صادق خرازي، ديپلومات كهنه كار ايراني كه از عنفوان جواني در عرصه ديپلوماسي فعال است، مي‌گويد شايد بتوان گفت كه تقسيم كاري در اردوگاه غرب صورت گرفته اما بايد براي تحليل شرايط ديد عميق‌تري داشت. اين ديپلومات خوش پوش كه سالها در نمايندگي ايران در سازمان ملل فعاليت داشته است، بر اين باور است كه گروههايي تندرويي در فرانسه حضور دارند كه مخالف بهبود روابط ايران با غرب و حل مسأله هسته‌يي هستند. آن‌چه در زير مي‌خوانيد گفتكوي روزنامه فرهيختگان با صادق خرازي در خصوص موضع‌گيري اخير فرانسه در قبال پرونده هسته‌يي ايران است است. او كه به خوبي با ادبيات، فرهنگ و ساختار سياسي و اجتماعي فرانسه آشناست، در بخشهايي از اين مصاحبه به زبان فرانسه سخن گفت تا عين عبارتها را از مقامات فرانسوي نقل كند.
آقاي خرازي اين روزها همه جا بحث غافلگيري از موضع فرانسه در مذاكرات هسته‌يي اخير مطرح است، به نظر شما چرا كشوري كه انتظار نمي‌رفت به يكباره به مخالف توافق هسته‌يي با ايران تبديل شد؟
نمي‌توان به‌صورت يك جانبه همه چيز را خدشه‌دار كرد. اما آن‌چه كه بنا بر عقيده من مطرح است، تاسفي است كه در مورد عملكرد وزير امور خارجه فرانسه وجود دارد. آن‌چه كه به‌دنبال عملكرد وي در يك مقطع تاريخي از مذاكرات ايران و گروه 1+5 رخ داد يك خطاي تاريخي بود و او موارد زيادي را با يكديگر تركيب كرد. رفتار آقاي فابيوس به‌گونه‌اي بود كه در ذهن دنياي اسلام اين تصور پديد آمد كه پايتخت سياسي فرانسه ديگر در تل آويو است. البته كه آقاي فابيوس يهودي است و يهوديان نيز قابل احترام تمامي ملتها هستند اما دخالت و بي‌توجهي و بي‌تفاوتي نسبت به آن‌چه كه در سرزمينهاي اشغالي روي مي‌دهد و يكصرفه نگاه كردن به مسائل خاورميانه استقلالي كه در سياست خارجي فرانسه وجود داشت را زير سؤال برده است.
در زماني كه آمريكا و متحدان اش به عراق حمله كردند، فرانسه با سياست مستقل حود آبروي بسيار زيادي را در دنياي اسلام كسب كرد اما متأسفانه رفتار فرانسه در ليبي، مصر و آن‌چه كه در سوريه انجام مي‌دهد، نشان مي‌دهد كه فرانسه با واقعيتهاي منطقه فاصله پيدا كرده است.
اما فرانسه در دوراني كه آقاي روحاني مسئوليت مذاكرات هسته‌يي با تروئيكاي اروپا را برعهده داشتند، در مذاكره با تهران پيشگام بود. دليل تغيير موضع پاريس از يك حامي توافق هسته‌يي با ايران به يك مخالف توافق چيست؟
چند نكته اساسي را مي‌توان در اين زمينه بر شمرد. نخست اين‌كه اين دولت ژاك شيراك و وزير خارجه او بودند كه با تيم آقاي روحاني مذاكره مي‌كردند . دولت شيراك با عينك اسراييل به منطقه نگاه نمي‌كرد و پايگاه خود را در دنياي عرب داشت. دولت وي سياست مستقل خود را در مذاكرات داشت و از اهميت حل مسأله هسته‌يي با ايران آگاه بود. آنها به موقعيت ژئوپولتيك، ژئواستراتژيك و اقتصادي و سياسي ايران نه تنها اميدوار شده بودند، بلكه مي‌دانستند اين موقعيت از اهميت زيادي برخوردار است. آنها در آن زمان نشان دادند كه مي‌خواهند چهره‌اي را كه با حمايت از صدام حسين تخريب شده بود، به نوعي بازسازي كنند.
فرانسوي‌ها نه تنها در دوره جنگ بي‌طرف نمادند، بلكه مقامات فرانسوي به من گفتند كه با سكوت اختيار كردن در مورد حمله شيميايي صدام به ايران، به نفع او عمل كردند. هم‌چنين موشكها و هواپيماهاي ميراژ فرانسوي كه در آن زمان بر فراز آسمان ايران حركت مي‌كردند، از دوره تلخ روابط فرانسه با ايران حكايت داشت كه به گفته مقامات فرانسوي در زمان مذاكرات هسته‌يي در دوران خاتمي، آنها با عملكرد خود در اين مذاكرات به‌دنبال جبران بودند. متأسفانه آقاي فابيوس تاريخ فرانسه را ظاهراً فراموش كرده و سياست خارجي فرانسه امروز قرباني و گروگان عملكرد فابيوس شده است.
آقاي خرازي، دولت شيراك در صف‌آرايي آمريكا براي حمله به عراق به واشنگتن نه گفت، اكنون ظاهراً دولت اولاند نيز بار ديگر به آمريكا نه مي‌گويد اما اين بار در مورد ايران. شما فكر مي‌كنيد آمريكا به واقع از اين موضع‌گيري غافلگير شده يا اين‌كه استراتژي پليس خوب – پليس بد را اعمال مي‌كند؟
البته من به بيان موضوع به اين شكل باور ندارم. اما در عين حال تقسيم كاري را در اردوگاه غرب مشاهده مي‌كنم. نمي‌توان به صراحت گفت كه آنها به‌دنبال پيش‌بردن استراتژي پليس خوب، پليس بد هستند. اما تصور من بر اين است كه ما در شرايطي قرار داريم كه بايد ديد عميق‌تري در مورد موضوعات داشته باشيم.
در توضيح مي‌توان گفت، فارغ از اين‌كه روابط امروز ما با غرب به پرونده هسته‌يي و پيشرفت مذاكرات نيز بستگي دارد، اميد ايجاد شده به كاهش اختلافات در بر سر مسأله هسته‌يي ايران با نقش آفريني فرانسه تا حدودي تحت تأثير قرار گرفت. فرانسه در مقام انعكاس دهنده ديدگاههاي اسراييل و گروههاي تندرو قرباني شد. شايد فرانسوي‌ها گمان مي‌كنند با فشار بر ايران مي‌توانند امتيازهايي در مورد سوريه بگيرند. اين در حالي است كه هنوز از سياست خارجي فرانسه در قبل ليبي گرته برداري نشده است.
فرانسه با اقداماتي كه در منطقه انجام داد، در حال از دست دادن هويت تاريخي خود است. در مورد استراتژي پليس خوب و پليس بد مي‌توان سه ديدگاه را مطرح كرد. يكي از اين‌كه جهان بر اساس الگوي ناپلئون برپا شده و همواره توهم توطئه مطرح است. نگاه ديگر اين‌كه همه چيز از قبل برنامه‌ريزي شده و يك پليس خوب و يك پليس بد وجود دارد كه همه چيز را كنترل مي‌كند. اما نگاه واقع بينانه‌تر اين است كه آمريكا ديدگاههاي خود را تعديل كرده است. هرچند كه جان كري روز دوشنبه، سخنان خوبي را مطرح نكرد.
فرانسه در ماه سپتامبر اعلام كرد در صورت حمله آمريكا به سوريه به بهانه استفاده از تسليحات شيميايي در اين كشور، با ايالات متحده همراهي مي‌كند. اما در نهايت كاخ سفيد از اين اقدام منصرف شد و فرانسه تنها ماند. فكر مي‌كنيد تلاش براي خارج شدن از انزواي منطقه‌يي و شايد بين‌المللي و مطرح شدن نام فرانسه مي‌تواند دليلي براي موضع‌گيريهاي اخير پاريس باشد؟
شايد از دريچه كوچك بين دوربين بتوان چنين نگاهي را داشت. ببينيد، فابيوس گمان مي‌كند كه يك نقش محوري در خاورميانه به‌خصوص سوريه و اسراييل ايفا مي‌كند و بخشي از اين نگرش مربوط به گرايشهاي شخصي وزير خارجه فرانسه است. اما آقاي فابيوس متوجه اين نكته نيست كه با توجه به تحولات خاورميانه، امروز آمريكا، انگليس، فرانسه و برخي ديگر از كشورهاي اروپايي يك سو ايستاده‌اند و در سوري ديگر خرده امپراطوري‌ها در قالب نهضتهاي آزادي‌بخش ايستاده‌اند كه مي‌خواهندساختار سياسي و امنيتي منطقه را دچار تحول كنند.
الگو‌هايي كه در گذشته امكان وابستگي به آنها وجود داشت، امروز ديگر لزوما كارا نيست. مطمئناً سوسيالستهاي فرانسه امروز از سوسياليستهاي فرانسه ديروز قوي‌تر نيستند. در حال حاضر دولت فرانسه در مناسبات اروپايي خود دچار ضعف است. شايد پاريس بايد به اين نكته توجه بيشتري داشته باشد كه زماني مي‌تواند به‌دنبال منافع خود در منطقه باشد كه در رابطه با همسايگان اش نيز همگرايي داشته باشد.
آشفتگي كه در ترمينولوژي و سياست خارجي فرانسه امروز وجود دارد، تنها ناشي از فهم نادرست از واقعيتهاي موجود در حاكميت فرانسه نيست و بخشي از آن به نگاه فردي ناشي مي‌شود كه در حال حاضر در رأس سياست خارجي فرانسه قرار دارد.
در حال حاضر نمي‌توان كل فرانسه را هدف انتقادها قرار داد. هم‌اكنون نئوكانهاي فرانسوي در بخش عمده‌اي از دستگاه ديپلوماسي حضور دارند اما در عين حال بسياري از ديپلوماتها و مقامات ارشد فرانسوي با آن‌چه كه اتفاق افتاد خيلي هماهنگ نيستند و مي‌دانند كه اين اتفاق نمي‌تواند خيلي به نفع كشورشان باشد. آنها درك مي‌كنند كه يك بار ديگر در يك دوره تاريخي فرانسه نتوانست در يك گفتكوي استراتژيك در كنار ايران قرار بگيرد. اين در حالي است كه در دوره شيراك، فرانسه پيشتاز مذاكره با ايران در تئوريكاي اروپايي بود. ذكر اين نكته نيز ضروري است كه دستگاه سياست خارجي فرانسه نيز در مورد ايران نياز به آموزش دارد و در برخي موارد بايد در مورد محل قرار گرفتن ايران در نقشه جغرافيا نيز به آنها آموزش داد. البته پر واضخ است كه براي تحليل موضع كنوني فرانسه بايد دولت قبلي ايران و نحوه اعمال سياست خارجي در آن دوره بايد مورد كنكاش قرار گيرد.
شما به آموزش دستگاه ديپلوماسي فرانسه در مورد ايران اشاره كرديد. اما فرانسه از كشورهاي بنيانگذار انرژي هسته‌يي در ايران در دوره پهلوي بوده و هم‌چنان نيز به‌شدت فعاليتهاي هسته‌يي ايران را از نظر فني رصد مي‌كند. حتي اكبر اعتماد، بنيانگذار انرژي هسته‌يي ايران نيز هم‌اكنون در فرانسه اقامت دارد. به عقيده شما اين امكان وجود دارد كه فرانسه با توجه به دريافت برخي اطلاعات جاسوسي اقدام به اين موضع‌گيري كرده باشد؟
ايران چيزي براي پنهان كردن ندارد، آژانس بين‌المللي انرژي اتمي همواره بر فعاليتهاي هسته‌يي ايران نظارت دارد. اگر فرانسه ادعا مي‌كند از برنامه‌هاي هسته‌يي ايران اطلاعات جاسوسي دارد، اين اطلاعات را از گروهك تروريستي منافقين دريافت كرده است. اين در حالي است كه همين گروهك در دهه 80 ميلادي مناسبات ايران و فرانسه را تخريب كردند. اگر فرانسه بخواهد با اين ديد به مسأله نگاه كند، مطمئناً در آينده روابط ايران و فرانسه چشم‌انداز خوبي نخواهد داشت. اين در حالي است كه فرانسه كشوري مهم، تاريخي و زادگاه دموكراسي و عقلانيت سياسي در نظام سياست بين‌المللي به‌شمار مي‌رود. در صورتي‌كه فرانسه به اردوگاه نئوكانهاي جهاني بپيوندد ديگر ظرفيت مديرت بحرانها را نخواهد داشت.
فرانسه بعد از آمريكا مهمترين متحد اسراييل در جهان و در اروپا بزرگترين متحد تل آويو به‌شمار مي‌رود، نقش لابي اسراييل را در مورد موضع‌گيري فرانسه چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
من فكر نمي‌كنم كه فرانسه بزرگترين متحد اسراييل در اروپاست اما بر اين باورم كه يهوديهاي فرانسه نقش مهمي را در يهودي كردن سياست اين كشور داشته‌اند و اين سياست را از دوران رياست‌جمهوري آقاي ساركوزي دنبال مي‌كنند. سوسيالستهاي فرانسه امروز در مقايسه با قبل به دولت اسراييل نزديك‌تر هستند. اما نمي‌توان موضع‌گيري اخير فرانسه را تنها با لابي اسراييل توجبه كرد.
البته لابي‌ها بينش‌ها و نگرشها را تغيير مي‌دهد اما آن‌چه كه اخيراً اتفاق افتاده‌اين است كه نماينده فرانسه با ذهنيت خاص در مذاكرات هسته‌يي با ايران حاضر مي‌شود. شايد آقاي لولاند به‌عنوان رئيس‌جمهور فرانسه اين ديد را نداشته باشد. با شناختي كه من از فرانسه دارم بايد بگويم كه اين كشور به‌دنبال ايفاي نقشي تأثير‌گذار در جامعه بين‌المللي است. فرانسه‌اي كه آقاي فابيوس به نمايش گذاشته، فرانسه‌اي نيست كه به‌دنبال تعامل و همكاريهاي حياتي در جامعه بين‌المللي است. گامهايي كه پاريس برمي‌دارد، نشان مي‌دهد كه در ساز و كار بين‌المللي پتانسيل لازم براي مديريت بحرانها را ندارد. به بيان ديگر فرانسه امروز همان گامهايي را برداشته كه نئوكانهاي آمريكايي در دوران بوش برداشتند.
ازريابي شما از وزنه عربستان در شكل دهي به استراتژي اخير دولت سوسياليست فرانسه چيست؟ برخي گزارشها از پيشنهاد رشوه رياض به پاريس حكايت دارد.
عربستان و اسراييل از بهبود مناسبات ايران با غرب و حل مسأله هسته‌يي خرسند نيستند. سعودي‌ها حتي پاي خود را فراتر گذاشته و به‌دنبال تضمين عيني هستند. اين در حالي است كه يكي از بزرگترين چالشهاي امروز منطقه، فعاليتهاي پنهاني عربستان در بحث تكنولوژي هسته‌يي است. گزارشها حاكي از آن است كه سعودي‌ها به‌دنبال خريد تجهيزات غيرصلح آميز هسته‌يي هستند. از سوي ديگر سعودي‌ها از ترور حمايت مي‌كنند. اين در حالي است كه خود حاكميت سعودي نيز ثبات ندارد و در آستانه تحولاتي قرار دارد اما سعودي‌ها به توجه به ثروت مالي خود از قدرت لابي گري استفاده مي‌كنند.
از نظر شما امكان دارد فرانسه به‌دنبال تبديل شدن به قهرمان باشد. قماري كه فرانسوي‌ها به آن دست زده‌اند به احتمال زياد به رسوايي آنها مي‌انجآمد اما يك روي ديگر سكه اين است كه يك توافق هسته‌يي امضاء شود كه به مواضع آنها نزديك‌تر باشد و در نهايت فرانسه به قهرمان گروه 1+5، تبديل شود؟
فرانسه در افكار عمومي امروز بازنده اصلي است. حتي افكار عمومي آمريكا و اروپا نيز امروز منتقد فرانسه هستند. به بيان ديگر بازنده فضاي مذاكرات هسته‌يي ايران در افكار عمومي فرانسه بوده است. گامهايي كه فرانسه برداشته گامهاي ايجابي نبوده است. اين در حالي است كه يك دولت جديد با ادبيات و سياستهاي تعاملي در ايران بر سر كارآمده‌اما فرانسه به همان ادبيات قبلي خود ادامه مي‌دهد. اگر فرانسوي‌ها به‌دنبال اين بودند كه با اين اقدام در ژنو 2 (كنفرانس سوريه) امتيازهايي بگيرند راه مناسبي را انتخاب نكردند. آنها نبايد براي گرفتن امتياز در مورد سوريه به‌دنبال افزايش فشار بر ايران باشند. تجربه مذاكرات ايران و فرانسه در دوره شيراك نشان داد كه اگر فرانسوي‌ها به‌دنبال همكاري و تعامل با ايران در مورد سوريه يا ليبي باشند، اين امر از راه گفتگو قابل اجراست. تحريم، تهديد و فشار و اقدامات پارادوكسيكال نمي‌تواند در اين زمينه موثر باشد و فرانسوي‌ها بايد به اين نكته پي ببرند.
به‌دنبال اقدام فرانسه؛ سناتورهاي تندروي آمريكايي مانند ليندسي گراهام و مك‌كين شعار زنده باد فرانسه سر دادند و ادعا مي‌كنند پاريس از توافق بد با ايران جلوگيري كرده است. اين توافق بد كه آنها ادعا مي‌كنند، مي‌تواند چه پيامدهايي براي فرانسه داشته باشد كه پاريس ريسك تبديل شدن به پسر بد ماجرا را پذيرفته است؟
به شما توصيه مي‌كنم صحبت از فرانسه نكنيد، اكنون بحث فابيوس در قامت وزير خارجه فرانسه مطرح است. آقاي فابيوس همه فرانسه نيست. او نماينده بخش اقليت فرانسه است. مسلم است كه گروههاي تندرو خواستار توافق هسته‌يي با ايران نيستند. در روزهاي اخير شاهد بوديم كه اغلب كشورها از آمريكا و انگليس گرفته تا چين و روسيه خواهان توافق هسته‌يي با ايران هستند. اما چرا به ناگاه يك كشور در اين روند مانع‌تراشي مي‌كند. آيا به‌دنبال امتياز گرفتن است يا به نمايش گذاشتن افكار يك فرد خاص. اكنون تصميم‌گيري با دولت فرانسه است. آيا دولت اولاند مي‌خواهد اين روند را ادامه دهد يا خير. دولت سوسيالست فرانسه امروز هم سوريه را از دست داده و هم ليبي و هم از كودتا عليه دولتي قانوني حمايت كرده است. فرانوسيها بايد توجه داشته باشند كه نمي‌توانند با ابزار دوران جنگ سرد در عرصه تحولات جهاني و منطقه‌يي امروز ظاهر شوند و كاري از پيش ببرند.
نظر شما در مورد زمزمه‌هايي كه از مجلس به گوش مي‌رسد چيست؟ گفته مي‌شود مجلس مي‌خواهد طرحي مشابه آن‌چه كه در مورد كاهش سطح روابط با انگليس تصويب كرد، در مورد فرانسه تصويب كند؟
من مخالف هرگونه تغيير در مناسبات ديپلوماتيك با اروپا هستم. فرانسه كشوري مهم است و در غرب براي به‌لحاظر سياسي و استراتژيك براي ما ارزش دارد. ايران نيز كشور مهمي است از سوي ديگر فرانسه ضررهاي هنگفتي از اعمال تحريمهاي اقتصادي عليه ايران متحمل شده و موقعيت خود را در ايران از دست داده است. اما فضاي سياسي به همينگونه است. يعني اين طور نيست كه ما هميشه شاهد رفتارهاي خوب و شرايط مطلوب باشيم. بايد تلاش كرد. بايد كار جدي كرد. دستگاه ديپلوماسي ايران و نمايندگيهاي ايران بايد ابزار ديپلوماسي كاراتري را دنبال كنند. اگر ما به‌دنبال تغيير روابط ديپلوماتيك خود با فرانسه باشيم به عقيده من در جهت خواست اسراييل و اعراب گام برمي‌داريم.
برآورد كلي شما از مذاكرات انجام شده در ژنو چيست؟
هيأت مذاكره‌كننده هسته‌يي ايران در ژنو نشان داد كه اهل گفتگو و مذاكره است اما اهل وادادن و عقب‌نشيني نيست. كاري كه آقاي ظريف و همكاران اش در ژنو انجام دادند كه بسيار تحسين برانگيز است نشان‌دهنده صبر سياسي و انقلابي آنهاست. آنها يك جهاد ديپلوماتيك انجام دادند. در اين جهاد ديپلوماتيك محمد جواد ظريف از صبر انقلابي استفاده كرد. او ادبيات تحسين برانگيزي را استفاده كرد تا بهانه به دست دشمنان ندهد. اما مشكلي كه امروز وجود دارد اين است كه غربي‌ها نخست بايد مشكلات و اختلاف نظرهاي خود را حل كنند و سپس پاي ميز مذاكره با ايران بنشينند. تا زماني كه يك صداي واحد از غرب به گوش نرسد، ديگر در طرف ايراني اين اعتماد وجود ندارد كه طرف مقابل با عزمي راسخ به‌دنبال پيشرفت مذاكرات است. غربي‌ها گرفتار پارادوكس هستند اين در حالي است كه ايران از يك موقعيت ژئوپولتيك و ژئواستراتژيك بسيار ويژه برخوردار است و اين مذاكرات به غرب امكان مي‌دهد كه از فرصت پديد آمده براي همكاري استراتژيك با ايران استفاده كنند. البته آنها مي‌توانند اين فرصت را نيز از دست بدهند و در جهت تقابل حركت كنند. آنها مي‌توانند اين روند را تجربه كنند كه ضرر دارد اما سودي ندارد و در نهايت درسهاي خيلي خوبي نيز به همراه خواهد داشت.
مذاكرات هفته آتي در ژنو را چگونه پيش‌بيني مي‌كنيد؟ فكر مي‌كنيد اين مذاكرات دستاوردي به همراه داشته باشد؟
در عالم سياست همه چيز ممكن است و هيچ چيز غيرممكن نيست. در فرهنگ فرانسه مي‌گويند وقتي ناپلئون در حال نزديك شدن به استراتزبورگ بود، مي‌گفت: هيچ چيز در فرهنگ ناپلئون و فرانسه غيرممكن نيست. رهبراني خردمند هستند كه به آينده بنگرند نه به امروز و اميدوارم مقامات فرانسه نيز با تحولاتي كه روي داده هماهنگ شده و موضع درستي اتخاذ كنند.