ابراز وحشت از مجاهدين در پوشش ابراز خوشحالی از قتل عام اشرف، ورد زبان سردمداران رژيم در جلسه های مختلف شده است. از
جمله مجريان نمره موقت و غيرموقت نمايش جمعه در شهرهای مختلف با عبارات گوناگون اين سکه دو رو را به نمايش گذاشتند. با عبارات مختلف اما عموماً با تکرار يک جمله. همان جمله يی که ابتدا سرکرده سپاه تروريستی قدس در مجلس خبرگان آخوندی مطرح کرد، سپس سرکرده بسيج رژيم و بعد هم آخوند احمد خاتمی از تکرار کنندگانش در نماش جمعه بود. آن جمله اين است: حمله به اشرف «از عمليات مرصاد مهمتر بود».
جمله مجريان نمره موقت و غيرموقت نمايش جمعه در شهرهای مختلف با عبارات گوناگون اين سکه دو رو را به نمايش گذاشتند. با عبارات مختلف اما عموماً با تکرار يک جمله. همان جمله يی که ابتدا سرکرده سپاه تروريستی قدس در مجلس خبرگان آخوندی مطرح کرد، سپس سرکرده بسيج رژيم و بعد هم آخوند احمد خاتمی از تکرار کنندگانش در نماش جمعه بود. آن جمله اين است: حمله به اشرف «از عمليات مرصاد مهمتر بود».
حالا ببنيم چه شباهتهايی وجود دارد که سردمداران رژيم اين همه اين مقايسه را به زبان می آورند و ابراز وحشت می کنند.
عمليات فروغ جاويدان (که آخوندها به آن مرصاد می گويند) دو ويژگی مهم داشت، يکی اين که در شرايط نوشيدن جام زهر آتش بس توسط خمينی رقم خورد و دوم اين که به جسم زهر خوردهٴ نظام ولايت لرزهٴ سرنگونی افکند. سردمداران رژيم در 25سالی که از آن عمليات می گذرد، همه ساله اين واقعيت را تکرار و به آن اعتراف کرده اند.
آيا اين شباهتها واقعيت دارد که اين همه بر آن تأکيد می کنند؟
آيا اين شباهتها واقعيت دارد که اين همه بر آن تأکيد می کنند؟
بله واقعيت دارد. در مورد ويژگی اول بايد گفت: رابطه نظام ولايت فقيه با مجاهدين خلق ايران، رابطه بود و نبود است. تا وقتی مجاهدين و مقاومت يران هستند، خامنه ای هيچ نفس راحتی نمی تواند بکشد، هر لحظه کابوس سرنگونی می بيند، زيرا مجاهدين هستند که اولاً در خلق بحرانهايی که رژيم را محاصره کرده اند، نقش مهمی داشته اند، ثانياً بحرانها را سمت و سوی سرنگونی می دهند. پس يک قتل عام وحشيانه از مجاهدين می تواند به ويژه برای ريزشيهای نظام ولايت مايهٴ دلگرمی باشد و از نظر سردمداران آن را با عمليات فروغ جاويدان مقايسه می کنند.
در مورد ويژگی دوم که شرايط نوشيدن جام زهر توسط خمينی بود، باز هم اين شباهت واقعيت دارد. از زمان تن دادن خامنه ای به آخوند روحانی و درآوردن او از صندوق، باند رفسنجانی ـ روحانی مرتباً مقام ولايت را به نوشيدن جام زهر فرا می خوانند. ابتدا بحث بر سر جام زهر اتمی بود. رفسنجانی بارها خمينی را به خاطر اين که در مقطع آتش بس انعطاف نشان داد و آتش بس را پذيرفت ستايش کرد و اين اقدام او را توی سر خامنه ای زد. خوردن يا نخوردن زهر اتمی، يکی از جبهه های جنگ خامنه ای و رفسنجانی است. اما شباهت بيش از اين است. زهر خوردنی که رفسنجانی از آن دم می زند و خامنه ای تن می زند، فقط به عقب نشينی در حوزه اتمی محدود نمی شود، نقشه مسير رفسنجانی و روحانی برای نظام ولايت نوشيدن همهٴ زهرها با هم است، از جمله زهر عقب نشينی از سوريه و کوتاه آمدن از حمايت بشار اسد. همان چيزی که اين روزها خامنه ای و نمايندگان و باندهايش از آن به عنوان يک خط قرمز جدی ياد می کنند. حمله خامنه ای به رفسنجانی در ديدار با خبرگان ولايت و غوغايی که اين روزها در مجلس ارتجاع عليه رفسنجانی برخاسته است به خاطر تبليغ همين جام زهر است. جام زهر سوريه که صحبت از آن در ماههای گذشته به صورت زمزمه يی خفيف در رسانه ها يا در اظهارات غيرعلنی رفسنجانی شنيده می شد، از زمان جنايت بزرگ شيميايی و مطرح شدن مجازات بشار اسد، رفته رفته بالا گرفت و از وقتی حمله به بشار اسد جنايتکار قطعی و چشم انداز سرنگونی آن نزديکتر شد، به صورت صدايی بلند در درون رژيم درآمد. رفسنجانی علناً حمله شيميايی را به بشار اسد نسبت داد و وزير خارجه کابينهٴ روحانی هم زبانش را دراز کرد و گفت: «بشار اسد مرتکب اشتباهات گسترده و غيرقابل جبرانی شده».
امری که حتی تا روزنامه های خارجی هم رفت و از جمله واشينگتن پست حرفهای روحانی و ظريف را علامت تغيير لحن نسبت به سوريه دانست.
در مورد ويژگی دوم که شرايط نوشيدن جام زهر توسط خمينی بود، باز هم اين شباهت واقعيت دارد. از زمان تن دادن خامنه ای به آخوند روحانی و درآوردن او از صندوق، باند رفسنجانی ـ روحانی مرتباً مقام ولايت را به نوشيدن جام زهر فرا می خوانند. ابتدا بحث بر سر جام زهر اتمی بود. رفسنجانی بارها خمينی را به خاطر اين که در مقطع آتش بس انعطاف نشان داد و آتش بس را پذيرفت ستايش کرد و اين اقدام او را توی سر خامنه ای زد. خوردن يا نخوردن زهر اتمی، يکی از جبهه های جنگ خامنه ای و رفسنجانی است. اما شباهت بيش از اين است. زهر خوردنی که رفسنجانی از آن دم می زند و خامنه ای تن می زند، فقط به عقب نشينی در حوزه اتمی محدود نمی شود، نقشه مسير رفسنجانی و روحانی برای نظام ولايت نوشيدن همهٴ زهرها با هم است، از جمله زهر عقب نشينی از سوريه و کوتاه آمدن از حمايت بشار اسد. همان چيزی که اين روزها خامنه ای و نمايندگان و باندهايش از آن به عنوان يک خط قرمز جدی ياد می کنند. حمله خامنه ای به رفسنجانی در ديدار با خبرگان ولايت و غوغايی که اين روزها در مجلس ارتجاع عليه رفسنجانی برخاسته است به خاطر تبليغ همين جام زهر است. جام زهر سوريه که صحبت از آن در ماههای گذشته به صورت زمزمه يی خفيف در رسانه ها يا در اظهارات غيرعلنی رفسنجانی شنيده می شد، از زمان جنايت بزرگ شيميايی و مطرح شدن مجازات بشار اسد، رفته رفته بالا گرفت و از وقتی حمله به بشار اسد جنايتکار قطعی و چشم انداز سرنگونی آن نزديکتر شد، به صورت صدايی بلند در درون رژيم درآمد. رفسنجانی علناً حمله شيميايی را به بشار اسد نسبت داد و وزير خارجه کابينهٴ روحانی هم زبانش را دراز کرد و گفت: «بشار اسد مرتکب اشتباهات گسترده و غيرقابل جبرانی شده».
امری که حتی تا روزنامه های خارجی هم رفت و از جمله واشينگتن پست حرفهای روحانی و ظريف را علامت تغيير لحن نسبت به سوريه دانست.
پس بايد تأييد کنيم که اصرار سردمداران رژيم بر مقايسه عمليات فروغ جاويدان (به فرهنگ آخوندی مرصاد) با قتل عام جنايتکارانهٴ اشرف، به دليل دو شباهت پايه يی درست است. اول اين که حضور قدرتمند مجاهدين اشرفی در مرکز ثقل مقاومت ايران و حضور اشرف نشانهای بی شمار در صحنه از شهرهای ميهن تا سراسر جهان، لرزهٴ سرنگونی است بر ارکان نظام ولايت. دوم اين لرزه به ويژه در شرايطی که خامنه ای در صحنهٴ جنگ قدرت با رفسنجانی زير ضربات شديد و در معرض فشار فزاينده برای نوشيدن جام زهر همه جانبه قرار دارد، بسا بشتر و خطرناکتر از هر زمان ديگر است.