۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

قتل عام در اشرف، آن روی سکهٴ کشتار در سوريه و عراق

راستی را چرا باز رژيم در گل ماندهٴ آخوندی دست از پا خطا کرد، و درست در آستانهٴ شکل گيری ارادهٴ جهانی برای پايان دادن به تراژدی
سوريه، آلترناتيو خود را آدرس داد. علی القاعده
ولی فقيه بايد خط مقدم خود را در درعا و دمشق يا بلنديهای جولان و نيز در مناطق تحت اشغال حزب الشيطان می چيد، تازه در اين ميان بايد هوای سوگلی خود در عراق را نيز می داشت تا در بلبشو و تير و تيرکشی و گر گرفتن دم افزون قيام ميليونی مردم عراق، کلاهش را باد نبرد. واقعيت اين است همان گونه که دجال گوربه گور گفت و درست هم گفت، دشمن نه آمريکاست و نه اسرائيل، يکی بيش نيست و آن
هم مجاهدينند.
اختاپوس عمامه به سر، در غرقاب بحرانهای لاعلاج و پيش لرزه های سرنگونی در تقدير، چاره يی جز اين نمی بيند که به کشتار و باز هم کشتار بيشتر روی بياورد. کار کردن شباروز مرهٴ چرخ گوشت نفرت آور انفجار، در خيابانهای عراق، حلق آويز سيری ناپذير در ايران، کشتار کور در حومه دمشق با شيميايی [فاجعه يی که بعد از بمباران هيروشيما و ناکازاکی، در جنگ جهانی دوم بی سابقه است و مشاهدهٴ اجساد معصوم بچه های خردسال، وجدان جهانی را جريحه دار نموده] تا سوزاندن کودکان با ناپالم، و سرانجام قتل عام شقاوت بار در اشرف، همه و همه نتوانسته اشتهای آدمخواری اختاپوس را فرو بنشاند.
اين موجود برآمده از ظلمات اعصار جاهليت هنوز تشنه به خون است. در همهٴ اين جنايتها، چه در اشرف، چه در عراق، چه در سوريه يا ايران يا در هر جای ديگر، يک اثر انگشت ديده می شود. يک امضاء روی همهٴ آنهاست. يک فرمان در پشت همهٴ اين شناعت ها قرار دارد اگر چه آلت جرم و مجرم متفاوت باشند. اين مايه از سنگدلی که سنگ را به گريستن وامی دارد تنها از يک ايدئولوژی برمی آيد و آن ايدئولوژی ولايت فقيه است. به قول قرآن: قست قلوبکم مّن بعد ذلک فهی کالحجارهٴ أو أشدّ قسوةً وإنّ من الحجارهٴ لما يتفجّر منه الأنهار وإنّ منها لما يشّقّق فيخرج منه الماء وإنّ منها لما يهبط من خشية اللّه و ما اللّه بغافلٍ عمّا تعملون - سورهٴ بقره، آيهٴ 74
در آن سوی طيف، بايد چشم به روح مقاومت مشترکی گشود که در خاورميانهٴ مجروح می وزد بگذار اختاپوس بنيادگرايی، بازوان ويرانگر خود را باز بگستراند و از خون کودکان ارتزاق نمايد. بگذار باز به اره کردن، بهم دوختن اجساد و پيچ و مهره کردن مادر به فرزند و کباب کودکان روی بياورد و با دريل جمجمه ها را سوراخ کند. مقاومت جانانه در برابر اختاپوس و به اندازه يک سانتيمتر عقب نشينی نکردن، تنها راه ظفرنمون است پايداری مجاهدين درسی درخشان و الگويی ماندگار برای خلقهای منطقه است که می توان و بايد اختاپوس را به زانو درآورد و بازوان آن را با خشمی برآمده از کينه انقلابی قاطعانه قطع کرد. اگر اين ديو اختاپوس اژدهاسر باز تنوره کشد، باز بازوان نفرين زای نفرت انگيز خود را به چرخش درآورد و باز خون بنوشد. مجاهدين از خرد و کلان باز آماده اند درسی فراموشی ناپذير به او بدهند و کهکشان شهيدان را در آسمان ظلمانی اين ميهن به تلألو درآورند. أليس الصّبح بقريبٍ ؟