۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

اعترافهای خامنه ای و دو سرکرده اش

پاسدار نقدی، سرکرده بسيج آخوندها هم به صحنه آمد تا با تکرار حرف سرکرده سپاه قدس رژيم بگويد: «حمله يی که توسط مجاهدين عراقی
به پادگان اشرف روی داد، مهمتر از عمليات مرصاد بود». پاسدار جنايتکار قاسم سليمانی در مجلس خبرگان ولايت فقيه گفته بود: «قضيه عراق و اردوگاه اشرف که بيش از 50نفر از آنها کشته شدند... مهمتر از حمله مرصاد بود».

تکرار عبارت «مهمتر از حمله مرصاد» از زبان سرکردگان دو نهاد اصلی حفاظت از رژيم ولايت فقيه، اعتراف مکرر به يک واقعيت
مهم است که اذعان به آن برای سردمداران رژيم مرز سرخ بوده است، اعتراف به اين است که اشرف و اشرفيها، خطر سرنگونی رژيم ولايت فقيه هستند. همان طور که سالهاست سرکردگان رژيم اعلام می کنند که عمليات فروغ جاويدان (همان که عوامل رژيم به آن مرصاد می گويند) لرزهٴ سرنگونی بر ارکان نظام ولايت فقيه بوده است.
با تکرار اين اعتراف توسط پاسدار نقدی، باز هم اين سؤال مطرح می شود که چرا اشرفيهای بی سلاح و در محاصره برای رژيم آخوندی خطر سرنگونی هستند. اين بار می خواهيم پاسخ خود خامنه ای را به اين سؤال ببينيم. خامنه ای البته مستقيماً در اين مورد حرفی نزده است، اما پاسخ را می توان از خلال آنچه در مورد شرايط رژيم گفته است به دست آورد.
ولی فقيه ارتجاع در اظهارات 14شهريور خطاب به اعضای خبرگان آخوندی گفت: «امروز شما ملاحظه کنيد، وقتی روی نفت ما فشار می آورند، ما دچار مشکل می شويم». اين اعتراف روشنی بود به تنگنای نفس گيری که به دليل تحريمها رژيم با آن مواجه شده است. خامنه ای زمانی مدعی بود که تحريمها به نفع رژيم بوده و باعث شکوفايی استعدادها و رشد اقتصادی شده است، اما حالا با اين صراحت به تنگنايی که رژيم در آن قرار دارد اعتراف می کند.
خامنه ای همچنين به خبرگان ولايت گفت: «نظام اسلامی و مسئولان و ستونهای نگه دارندهٴ اين نظام در کنار آحاد مردم وظائفی دارند، نمی توان اين وظائف را در نسبت با حوادث تعريف کرد؛ يعنی حادثه ای اتّفاق می افتد، ما به صورت انفعالی در مقابل اين حادثه يک حرکتی بکنيم، يک موضعی بگيريم، يک اقدامی بکنيم، اين نمی شود؛ اين به معنای کشانده شدن نظام جمهوری اسلامی به اين سو و آن سو است. لازم است نگاه جامع و نگاه کلان به مسائل... هم چنان حفظ بشود»
خامنه ای با اين حرف خشم خود را عليه رفسنجانی آشکار کرد که چرا برخلاف سياست کلی ولايت فقيه، صحبت از استفادهٴ بشار اسد از سلاح شيميايی کرده است. جالب اين جاست که در جنگ قدرت با رفسنجانی آن قدر سراسيمه است که عملاً برای آتشباری روی او، خودش هم به جنايت مشترک با بشار اسد اعتراف می کند و می گويد در قبال اين حادثه يی که اتفاق افتاده نبايد موضع انفعالی بگيريم. منظورش از حادثه کشتار مردم حومه دمشق با سلاح شيميايی است و منظورش از موضع انفعالی همان اذعانی است که رفسنجانی به جنايت بشار اسد کرده است.
خامنه ای در قسمت ديگری از اظهاراتش با اشاره به شرايط رژيم در فشار تحريمها و انزوای بين المللی گفت: «حالا بعضی می خواهند مشکلات را با کمک ديگران، با تکيه به ديگران، با رشوه دادن به ديگران، با تذلّل در مقابل ديگران حل کنند». اين هم حمله ديگری بود به رفسنجانی و روحانی در ادامه جنگ قدرتی که در رأس نظام جريان دارد.
به طور خلاصه در حرفهای خامنه ای سه پيام مشخص وجود داشت:
اول: شرايط سخت و تنگنای ناشی از تحريمها و فروپاشی اقتصادی
دوم: اعتراف به شکاف فزايندهٴ در رأس نظام از جمله نسبت به مرزسرخهايی مثل حمايت از بشار اسد
سوم: نگرانی از نقشهٴ مسير رفسنجانی که نوشيدن جام زهر همه جانبه (هم اتمی و هم منطقه يی) است. امری که پايه های تخت خلافت ولايت فقيه را می لرزاند و از پايان آن خبر می دهد.
عمق شکاف در رأس نظام وقتی آشکار می شود که رفسنجانی گرچه به ظاهر برای کاستن از فشار اعلام می کند که آنچه از او در مورد شيميايی بشار اسد، نقل کرده اند تحريف شده است، اما با انتشار اظهارات ديماه گذشته اش مبنی بر اين که چرا بشار اسد نانوايی ها را هدف قرار می دهد، به نيش زدنهای عميق خودش به سياست خامنه ای ادامه می دهد، مرز سرخ رد می کند و شکاف در بالای رژيم را عميق می کند. شکافی که خامنه ای می داند از درون آن قيام سراسری و عظيم خلق مانند توفانی بينانکن عبور خواهد کرد. رفسنجانی هم متقابلاً می گويد که اگر مسير جام زهر همه جانبه را نرويم، در آن صورت است که قيام گرسنگان شکل خواهد گرفت و بنيان رژيممان را خواهد کند.
حالا اگر اظهارات دو سرکرده اصلی خامنه ای يعنی پاسدار سليمانی و پاسدار نقدی را مبنی بر اين که اشرف برای خطر سرنگونی و حمله به آن معادل «مرصاد» است کنار حرفهای خامنه ای در مورد شکاف فزاينده در رأس و تنگنای اقتصادی و اجتماعی و بين المللی رژيم بگذاريم، معلوم می شود که چرا مجاهدين بی سلاح و محاصره شده برای نظام ولايت فقيه خطر سرنگونی هستند.