۱۳۹۲ مهر ۱۶, سه‌شنبه

پیام مریم رجوی به کنوانسیون ایرانیان آزاده در برلین



تاریخ ایجاد در 16 مهر 1392

 


حضار محترم!

به اجتماع شما که از شکوه و عظمت پایداری ۵۲ قهرمان مجاهد خلق، شور و گرما و نیرو گرفته است، درود می‌فرستم.
کهکشان زهره، در ایران عزمها را برای برچیدن بساط ولایت فقیه، استوار کرد و در جهان بسا وجدانها را بیدار کرد و برانگیخت.
در آن روز، گرگهای درنده، از قعر تاریکی و زشتی و نامردمی، گسیل شده بودند تا شعله‌های حیات حقیقی ملتی را خاموش کنند. اما نبرد مجاهدان آزادی، صدای سرکوب‌شدگان شد و هم چنین فروغ دیدگان آنها، تا یقین کنند که فتح و آزادی به دست آوردنی است و به دست خواهد آمد.
از آنها که در کار شبیخون و شقاوتند بپرسید که در صفهای ما چه دیدند؟ و چه بود آنچه آنها نداشتند و ما داشتیم؟
این گونه بود که ایستادگی این شهیدان قهرمان، کهکشان شب تیره ایران و «روشن آرای صبح نورانی» شد.

یاران مقاومت!
ما در لحظه نادر و خطیری از تاریخ کشورمان قرار داریم. تحولات مثل برق و باد واقع می‌شوند و اوضاع را به سوی یک دگرگونی بزرگ پیش می‌برند. اعدام جمعی و قساوت‌بار ۵۲ قهرمان مجاهد خلق، گروگانگیری هفت مجاهد اشرفی توسط دولت عراق و تهدیدهای شریرانه رژیم ولایت فقیه برای حمله به لیبرتی، نمودهای همین شرایط متلاطم است.
قلب داستان این است که حکومت آخوندها در موقعیت سرنگونی گرفتار شده است. غرش توفان و آتشفشان ایران از دور دستها به گوش می‌رسد. دو پاره شدن هیأت حاکمه آخوندها روز به روز آشکارتر می‌شود، جنگ ضدبشری سوریه به رغم مماشات ذلت‌بار سیاستهای بین‌المللی به سوی تعین تکلیف می‌رود و لاجرم بر سر آخوندها خراب خواهد شد و وضعیت در عراقِ تحت اشغال ولایت فقیه، مثل یک بمب ساعتی است که بازنده آن همین رژیم است.
در ظاهر، همین مقاومت است که هدف یورش رژیم و دست‌نشاندگان عراقیش قرار گرفته است، اما در اصل این آخوندها هستند که در یک وحشت‌زدگی عمیق، می‌خواهند نیرویی را که قادر به سوق دادن تحولات به سمت سرنگونی قطعی رژیم است، از بین ببرند.
این بالاترین فرماندهان سپاه پاسدارانند که همین روزها گفته‌اند هدف قرار دادن ۵۲ عضو مجاهدین در اشرف، در «تحولات آینده منطقه، دارای اثر استراتژیک وسیع در ابعادی عظیم است».

از نظر آنها این هماورد:
ـ آن چنان تهدیدی است که آخوندها باید در «سراسر کره زمین» برای مقابله با آنها تقلا کنند.
ـ این مقاومت، تهدید اصلی رژیم ملاها «در جهان اسلام» است.
ـ مقاومتی است که «فضای بین‌المللی را علیه فعالیتهای هسته‌یی» رژیم بسیج می‌کند.
ـ و به گفته آنها هرچه از «تحریم و کاهش تعاملات بین‌المللی» بر سر رژیم آمده، کار همین سازمان و همین مقاومت است.
در همین روزها مقامات ریز و درشت و روزنامه‌های رژیم از همه کشورها می‌خواهند که از پذیرش مجاهدین خودداری کنند. چرا که آنها خط قرمز نظام هستند. آنها قدم فراتر گذاشته و نوشته و گفته اند «هیچ کشوری نباید این گروهک را به پناهندگی قبول کند بلکه باید اینها را به جمهوری اسلامی تحویل دهند... هر کشوری که به مجاهدین پناهندگی بدهد باید منتظر عواقب سیاسی و اقتصادی و احیانا امنیتی آن نیز باشد».
به این منظور سخنگوی ولایت فقیه سه دستورالعمل اجرایی صادر کرده است:
نخست این که رئیس جمهور  رژیم «در مذاکره  با مقامات بسیاری  کشورها موضوع منافقین را یکی از دستور کارهای این دیدارها و مذاکرات قرار دهد».
دیگر این که وزیر خارجه رژیم در مذاکرات خود بگوید  که «اگر اروپا و آمریکا واقعاً به دنبال بهبود روابط هستند، باید حسن نیت خود را نشان دهند و چه حسن نیتی از این بالاتر که حمایت کامل خود را از این گروهک قطع کنند».
و سوم این که سفرای رژیم «در پایتختهای کشورهای عربی، اسلامی و اروپایی باید در جهت این سیاست دیپلوماسی خود را به کار بگیرند»!
برای دفاع از همین «خط قرمز»، هفته گذشته نمونه‌یی از اجرای همین دستورالعملها را در قبال انتقال عده‌یی از مجاهدان لیبرتی به آلمان مشاهده کردیم. تقریباً تمام روزنامه‌ها و خبرگزاریهای رژیم، همراه با باندها و مأموران وزارت اطلاعات در آلمان، بسیج شده بودند تا انتقال یک گروه از ساکنان لیبرتی به آلمان را  مخل امنیت شهروندان آلمان نشان دهند و جلوی آن را بگیرند. اگرچه تا این جا موفق نشده‌اند.
روشن است که آخوندها نه دچار مالیخولیا شده‌اند، نه از بزرگنمایی ‌خطر دشمن اصلی خود سود می‌برند، بلکه اذعان به گوشه‌هایی از واقعیت است. در حقیقت وحشت عمیق خود را از  جنبشی ابراز می‌کنند که قادر است تحولات را به سمت سرنگونی قطعی رژیم سوق بدهد.
من بارها گفته ام مسأله آنها نه بستن اشرف است و نه خروج مجاهدین از عراق؛ آنها می خواهند مجاهدین، نابود و یا تسلیم شوند. تا این مقاومت وجود دارد، خامنه‌ای از کابوس سرنگونی خلاصی ندارد.
اما بگذارید من به خامنه ای و حکومت دست نشانده اش در عراق بگویم قتل عام در اشرف، و کهکشان شهیدان والامقامش که همواره در تاریخ مردم و مقاومت ما زنده و جاوید خواهند بود. شعله خشم مردم ایران علیه این رژیم را فروزانتر می کند و روند سرنگونی آن را شتاب می بخشد. این روند محتومی است که دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران در دوران پایانی حکومتش از آن گریزی ندارد.

حضار محترم!
نسل کشی و قساوتی که در اشرف به کار گرفتند، یکی از شنیع‌ترین جنایات قرن بیست و یکم بود. نه صرفاً به خاطر تعداد شهیدان و نحوه شهادت آنها، بلکه هم چنین به خاطر پشت کردن آمریکا، اتحادیه اروپا و ملل متحد به تعهدات مکرر و مکتوب و قانونی و اخلاقی خود در قبال امنیت و سلامت ساکنان اشرف. آنها می توانستند و وظیفه داشتند از این فاجعه جلوگیری کنند. اما نه تنها این کار را نکردند، بدتر این که اکنون نیز به سکوت و انفعال خود ادامه می‌دهند.
می‌دانید که گروگانهای اشرفی تحت شکنجه و آزار قرار دارند. در مراکز امن نخست وزیری عراق، دائماً جابه‌جا می‌شوند، و در معرض استرداد  به شکنجه‌گاههای رژیم ولایت فقیه در داخل ایران قرار دارند.
باید تأکید کنم که مسئولیت جان گروگانها، مسئولیت جان اعتصاب غذا کنندگان و مسئولیت تمام عواقب انسانی و سیاسی آن با ایالات متحده، اتحادیه  اروپا و سازمان ملل متحد است که برخلاف وظائف قانونی خود، بی عملی و سکوت در پیش گرفته‌اند.

در آستانه جنگ جهانی دوم، وینستون چرچیل بارها نسبت به خطر روبه رشد قوای نازی هشدار می‌داد. او فریب کسانی را نخورد که با امتیاز دادن به یک نیروی اهریمنی، فکر می‌کردند به آرامش و صلح رسیده‌اند. حالا مقاومت ایران هشدار می‌دهد که فریب تزویرهای یک آخوند «ایران گیتی» را نخورید. مقاومت ایران دو دهه پیش، نسبت به شکل گیری یک تهدید جدید جهانی، یعنی بنیادگرایی اسلامی، به جامعه بین‌المللی هشدار داد.
ده سال پیش، با افشای سایتهای اتمی مخفی رژیم، نسبت به برنامه ساخت تسلیحات کشتار جمعی توسط این رژیم، هشدار داد و سپس با افشای سپاه قدس، نسبت به طرحهای آن برای اشغال عراق هشدار داد. اما وادادگی و پاسیویسم مفرط حاکم بر سیاست‌ جامعه بین‌المللی، مانع شنیدن آن شد. حالا هشدار می‌دهیم که آخوندها که در فاز سرنگونی قرار گرفته اند، به حربه قتل عام علیه فرزندان مردم ایران، انفجارهای هولناک علیه مردم عراق و بمباران شیمیایی علیه مردم سوریه رو آورده‌اند. سکوت و بی‌عملی غرب نسبت به این روند، عواقب وخیمی دارد و باید متوقف شود و خطاب به همه یاران مقاومت در آلمان می‌گویم که زمان آن است که همراه با همه آلمانیهای شریفی که به سیاستهای غیرمسئولانه دولت این کشور معترضند، از دولت آلمان بپرسند که چرا در مبارزه میان مردم ایران و رژیم ولایت فقیه، عملاً در کنار رژیم ملاها قرار گرفته است.
چرا سالهای سال است به تأمین کننده وسائل سرکوب در ایران تبدیل شده است؟ چرا بر فعالیتهای گسترده مأموران و شعبه‌های وزارت اطلاعات رژیم در آلمان چشم می‌بندد؟ و چرا نسبت به فجیع‌ترین جنایتهای این رژیم، از جمله قتل عام اشرف و گروگانگیری هفت مجاهد خلق، سکوت و انفعال در پیش گرفته است؟ یکه تازی آخوندها در کشتار و جنگ افروزی در پناه همین سکوتها امکان‌پذیر شده و دیگر نباید ادامه پیدا کند.
در این جا، دولت آلمان را به تصحیح سیاستهایش فرا می‌خوانیم. دولت آلمان و اتحادیه اروپا، را فرا می‌خوانیم که به همراه ملل متحد و دولت آمریکا ترتیبات ضروری و عاجل زیر را محقق کنند؛ به نحوی که:
۱-    دولت عراق را برای آزادی گروگانها تحت فشار قرار دهند و در غیر این صورت در روابط و کمکهای خود به عراق، تجدید نظر کنند.
۲-    یک تیم مانیتورینگ  و یک واحد از نیروهای کلاه آبی در لیبرتی به‌طور دائمی مستقر کنند.
۳-    ساکنان لیبرتی را که همه پناهنده محسوب می‌شوند و در قدم اول بیماران و مجروحان را بپذیرند.
۴-    دبیرکل و کمیسر عالی حقوق بشر، یک تحقیقات مستقل در مورد جنایت ۱۰شهریور انجام دهند و عاملان آنرا در مقابل عدالت قرار دهند.
یاران مقاومت!
دو هفته پیش، مسعود به همه شما گفت: «ما به سوی آزادی و در مسیر سرنگونی، یک، دو، سه، صد و هزار اشرف می‌سازیم».
اجتماع شما و هر قدمی که اشرف نشانها در داخل و خارج ایران در این مسیر برمی‌دارند، قدمی به سوی برپایی اشرفهای بی‌شمار و قدمی به سوی آزادی ایران است. و شما زنان و مردان دلیری که همراه با مجاهدان لیبرتی به اعتصاب غذا دست زده‌اید، کسانی که با تنهای رنجور، اراده‌های پرقدرت را بارز کرده‌اید ... هم چنان که مسعود گفت: شما «شعله های شرف و مقاومت یک خلق در زنجیر را نمایندگی می کنید». شما «وجدان بشریت معاصر را بین ما و آخوندهایی که حق حاکمیت مردم ایران را غصب کرده اند، به داوری می‌طلبید». بله، شما به نگاهبانی از حریت و آزادگی  جهان بشری برخاسته‌اید...
سلام بر شما و ایستادگی و کارزار شما در ایران و سراسر جهان.
درود بر همه شما.