Javdanehha جاودانه ها 01.02.2016
فيگارو-بازديد حسن روحاني از پاريس: شهادت قوي يک مخالف ايراني
روزنامه فيگارو - به قلم: مريم رجوي :
امروز
کشور من، ايران، بالاترين نرخ اعدام نسبت به جمعيت را درجهان داراست. در ماه
دسامبر مجمع عمومي سازمان ملل نسبت به افزايش اعدامها در ايران ابراز نگراني نمود و
خواستار آن شد که در «قانون و در عمل» به محدوديتهاي آزادي بيان، آزادي عقيده، تبعيض
و نقض حقوق زنان، و پيروان مذاهب مختلف، خاتمه داده شود.
در کشور من، با استناد به قانون،
زنان سنگسار ميشوند، از حق پوشش آزادانه برخوردار نيستند و به بهانه بدحجابي مورد
سركوب واقع ميشوند و در معرض حمله با اسيد قرار ميگيرند، نوجوانان به اعدام
محكوم ميشوند، و هيچ بردباري وجود ندارد. تا كنون ۱۲۰ هزار اعدام سياسي صورت
گرفته است. اين رويكرد كاملا رودرروي فرهنگ و تمدن ايران است. و همچنين در تضاد
با پيام حقيقي اسلام است که حاکمان ايران تحت نام آن به اين جنايات مبادرت ميکنند.
اين بربريت قرون وسطايي كه در
جهان امروز تحت نام اسلام ظهور كرده، ۳۷ سال است بر ايران حكمروايي ميكند، يك دهه
است كه عراق را در برگرفته و در سالهاي اخير به سوريه و تمام منطقه گسترش يافته
است. اما حملاتي که با استناد به خدا در پاريس انجام گرفت، يک هشدار تلخ به همگان
بود که تهديد افراطگرايي اسلامي ديگر محدود به خاورميانه نيست.
اين برداشت، ترکيبي از بربريت
قرون وسطايي و فاشيسم مدرن امروزي است؛ تنوع سياسي و مذهبي را تحمل نميكند و زن
ستيزي و خشونت را نه تنها ترويج ميكند بلكه ميپرستد. هدف اين ديدگاه تحميل شريعت
و مجازاتهاي شديد آن با توسل بهزور است.
اززمانيکه روح الله خميني در سال
۱۳۵۷ به قدرت رسيد، مبادرت به سرکوب آزاديها در ايران و صدور بنيادگرايي اسلامي به
خارج مرزهاي ايران نمود. درحاليکه ملاهايتهران شروع بهساختن يک نظام دينسالاري
مدلخودشان درداخل ايران کردند، با سفارتگيري وگروگانگرفتن اتباع غربي از جمله
فرانسويان درلبنان، بمبگذاري بهخصوص در خيابانهاي پاريس وفتواي قتل و ترور،
توانستند سياستکشورهاي دموکراتيکرا بهگروگان بگيرند. بدينسان اولين خلافتبدخيم
گسترشيابنده، سهدهه قبل از سربرداشتن داعش شکل گرفت كه قانون اساسي آن بريك پروژه
تحميل– ولو باتوسل به زور– به تمامي جهان مسلمان تأكيد ورزيده است.
بدينسان خميني، نطفه را با خلافتش
به اسم ولايت فقيه كاشت و آن را بهعنوان يک مدل موفق ارائه کرد که بنيادگرايان
اسلامي با آن ميتوانند ابهت، قدرت، و حاکميت بهدست بياورند. اين ويروس توسعه
يافت به حدي كه سنيهاي افراطي نظير داعش را نيز به اين فكر انداخت كه چرا آنها
نتوانند خلافت خودشان را داشته باشند. بهخصوص زمانيکه مشاهده ميكنند بنيادگرايان
شيعه مورد مجيزگويي غرب واقع ميشوند كه با آنها بناي مماشات ميگذارد. در واكنش
به وحشيگري اعمال اخير، بعضي ميتوانند منطق را رها كرده و به گمراهي بروند. مثلا
ميپندارند كه بنيادگراهاي شيعه از نوع سني خطر كمتري دارند. در نتيجه ملاها را
متحدي در مبارزه عليه داعش ميپندارند. حال آنكه ملاها و داعش در مهمترين ركن
اعتقادي خود يعني ايجاد يک دولت مذهبي براي ترويج قانون شريعت با زور هيچ اختلافي
ندارند. بهعلاوه، يك همگرايي سياسي ميانشان برقرار است: گروه داعش كه فرانسه را
در فاصله چند هزار كيلومتري هدف قرار ميدهد، با پاسداران ملاها كه در عراق و
سوريه همسايهاش هستند، عملا در آتش بس است. متقابلا پاسداران، به داعش نميپردازند
و به جنگ بيرحمانهيي عليه اپوزيسيون مدره در سوريه و پاكسازي قومي سنيها در عراق
مشغولند.
ملاها با کمک برخي «لابيهاي محلي»
خود سالهاست دولتهاي غربي را بهدنبال سرابي بهنام رفرم و مدراسيون در درون اين
رژيم کشيدهاند. البته يک جنگ قدرت و دعواي دروني جدي هم اکنون تمام تارو پود اين
رژيم مذهبي را در برگرفته است. ولي دعوا بر سر دو ايدئولوژي، دو جهان بيني و دعواي
«مدره» عليه «سخت سر» نيست. خواسته هر دو جناح نجات نظام «ولايت فقيه» يعني همان
«خلافت اسلامي» است. دعواي قدرت چيزي نيست جزبازتاب ناتواني رژيم در حل معضلات
جامعه و ترس از يک قيام عمومي.
امروز برخي آخوندحسن روحاني را به
عنوان ويترين ميانهروي به كار ميبرند. اما كافي است از او سوال کنيد: آيا با
اعدام مخالف است يا آن را تاييد مي کند؟ چرا دوران او، دوران بالاترين ميزان اعدام
در ايران است؟ آيا حاضر است اعلام کند سنگسار و قطع دست و پا ضد اسلامي و ضد انساني
است؟ موضع او در قبال حزبالله و ديگر گروههاي تروريستي چيست؟ در مورد بشار اسد و
کشتار ۳۰۰ هزار تن از مردم سوريه چطور؟ کارنامه او در عمل بسيار روشن است. او بهصراحت
اعلام کرده که اعدامها «يا دستور الهي است يا حکم قانون». مگر او نبود كه از سرکوب
قيام سال ۱۳۸۸ حمايت کرد و آن را دفاع از «ولايت فقيه و ولي فقيه» توصيف کرد. او
كماكان بشار اسد را نماينده مشروع مردم سوريه ميداند و او است كه روز ۱۰دي، به
وزير دفاعش دستور داد ”برنامه توليد موشکها با سرعت و جديت بيشتري ادامه يابد."
براي افرطي گرايي هيچ چيز
خطرناکتر از آرمانهاي آزادي و دموكراسي نيست. اين بهخوبي در تاکتيکهاي سرکوبگرانه
ملاها که هدف اصلي آنها جريانات مسلمان دموكرات از جمله مجاهدين خلق است، مشخص
است. کساني که با اعتقاد به اسلام متعهد به جدايي دين و دولت، برابري جنسي، آزادي
و نفي شريعت آخوندي هستند ميتوانند هر گونه زمينه رشد افراط گرايي را بخشكانند چه
در ايران و چه در عراق و چه در سوريه.
براي دستيابي به موفقيت مؤثر، علاوه
بر اقدامات امنيتي ضروري، و کمپين نظامي و عمليات اطلاعاتي، اين کار بايد با تقويت
تفسير اسلام واقعي که دموکراتيک و بردبار است، تکميل شود. تنها با يک استراتژي
روشن که پشتيباني اخلاقي و مادي پايدار از مردم ايران و منطقه در تلاش آنها براي
آزادي بکند، ميتوان از فروبردن مجدد ايران به تاريکترين دوران تاريخ جلوگيري کرد».