نرمش
قهرمانانه در ديپلماسي
روزنامه
رسالت (رژيم) 26/6/92
[اين خبر مربوط به روزنامه رسالت روز چهارشنبه 27
است كه از شب قبل روي خروجي گذاشته شده است كه مربوط به سخنراني خامنهاي و نرمش
قهرمانانه و صلح حديبيه است]
۱۳۹۲/۰۶/۲۷
صالح
اسكندري
قهرمانها
تاريخ را ساختهاند و ترسوها در پي نوشتن كتابهاي تاريخ ميمانند. قهرماني در هيچيك از صفحات تاريخ بهمعناي
خشك سري و يك دندگي نبوده است . قهرماناني بودهاند كه در
كوره نرمشها و انعطافات ساخته و پرداخته شدهاند اما نرمش آنها نيز قهرمانانه و
شجاعانه بوده است به گونهاي كه هيچكس نميتواند آنها را ترسو خطاب نمايد . حضرت
محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) بزرگترين قهرمان تاريخ است كه در جريان صلح حديبيه
اگرچه از جانب برخي اصحاب بهدليل برخي نرمشها و انعطافات در صلح نامه نظير قبول
درخواست سهيلبن عمرو مذاكرهكننده از طرف مشركين مبني بر حذف بسم اللّه الرحمن
الرحيم از ابتداي صلحنامه و نوشتن باسم كاللهم به جاي آن، و نيز حذف عنوان
رسولاللّه بعد از نام آن حضرت و نوشتن محمدبن عبداللّه به جاي آن اما سرانجام اين
نرمش قهرمانانه به تأييد پروردگار رسيد و خداوند متعال در راه بازگشت مسلمانان از
حديبيه سوره فتح را بر پيامبر عظيم الشان اسلام (ص) نازل كرد . در اين سوره
پروردگار رحمان و رحيم صلح حديبيه را فتح مبين ناميد و با اعلام رضايت از بيعت
كنندگان، وعده پيروزيها و غنيمتهاي فراوان به مسلمانان داده بود. صلح حديبيه كه در
يك منزلي مكه و نه منزل دورتر از مدينه منعقد شد بركات بسياري براي مسلمين در پي
داشت. به گفته مورخان، در صدر اسلام فتحي عظيمتر از فتح حديبيه صورت نگرفت، زيرا
در پرتو آن، آتش جنگ فرونشست و دعوت به اسلام رواج گرفت و اسلام در سراسر
جزيرهالعرب گسترش يافت؛ به گونهاي كه از آغاز پيمان صلح تا نقض آن (22ماه)، تعداد
كساني كه به اسلام گرويدند، بيش از كل تعداد مسلمانان تا آن زمان بود، چنانكه
سپاه پيامبر در سال هشتم و در جريان فتح مكه به دههزار تن رسيد و بزرگان قريش،
مانند ابوسفيان و عمروعاص و خالدبن وليد، در همين دوران به اسلام گرويدند. در عين
حال آرامش حاصل از صلح حديبيه سبب شد كه پيامبر علاوه بر تشديد فعاليتهاي تبليغي
در شبهجزيره، به سرزمينهاي خارجي هم توجه كند و در سال هفتم، پادشاهان و سران
ممالك اطراف را نيز به اسلام دعوت نمايد. اما مهمترين فايدهاين صلح، زمينهسازي
براي فتح مكه بود كه مدت كوتاهي پس از صلح حديبيه به وقوع پيوست.
صلح حديبيه يك نمونه تمامعيار از نرمش
قهرمانانه در مذاكره و ديپلوماسي است. انعطافي كه ضمن پايبندي به اصول و آرمانها
در عين حال واقعيات زمانه را در تصميمگيري سياسي دخيل كرد اما نه تنها منتهي به
عقبنشيني نشد بلكه پيشرويهاي بزرگي را براي مسلمانان به ارمغان آورد.
رهبر معظم انقلاب ديروز در ديدار فرماندهان،
پيشكسوتان و پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ضمن موافقت با حركتهاي صحيح و
منطقي در سياستهاي خارجي و داخلي افزودند: با مسألهاي كه سالهاي پيش نرمش
قهرمانانه خواندم موافقم چرا كه اين حركت در مواقعي بسيار خوب و لازم است اما با
پايبندي به يك شرط اصلي. ايشان درك ماهيت طرف مقابل و فهم صحيح هدفگذاري او را،
شرط اصلي استفاده از تاكتيك نرمش قهرمانانه اعلام كردند و افزودند: يك كشتيگير
فني نيز برخي مواقع بهدليل فني نرمش نشان ميدهد اما فراموش نميكند كه حريفش
كيست و هدف اصلي او چيست؟
ديپلوماسي
هنر مذاكره است اما اگر بهمعناي فراموشي خصومت مستمر دشمن باشد نتيجهيي جز عقبنشيني
و شكست ندارد. بهعنوان يك آسيب نمونه پيش از رئيسجمهور اسبق كشورمان آقاي خاتمي
كس ديگري به غربيها در مذاكرات لبخند نزد اما نتيجه آن چه شد؟ جمهوري اسلامي چه
دستاوردي داشت؟ وقتي در12 ژوئيه سال 2000 از يادمان گفتگوي تمدنها در شهر وايمار
آلمان پردهبرداري شد، همه منتظر حرفهاي خاتمي بودند تا بشنوند مبدع آنتيتز
برخورد تمدنها ساموئل هانتينگتون چه ساختار تئوريكي براي نظريه خود ترسيم كرده
است.
جهان در سرآغاز قرن بيستويكم تشنه نگارش
انشايي جديد بود كه تصور ميكرد ميتواند موضوع آن را از زبان خاتمي رئيسجمهورسابق
ايران بشنود. اما هنوز يك سال نگذشته بود كه حملات تروريستي 11سپتامبر همه چيز را
به هم ريخت. براي غربيها همه چيز حكايت از برخورد تمدنها داشت و حرفهاي خوب خاتمي
در حد حرف باقي ماند …
ديپلوماتها
و مذاكرهكننده گان نبايد فراموش كنند كه مشكلات امروز دنيا ريشه در زياده خواهيها
و خصلتهاي نكوهيدهاي دارد كه راه مقابله با آنها محكوم كردن مستمر ظلم و ظالم و
عدالت طلبي همهجانبه است. گفتگوي هنرمندانه و تبادل نظر در ديپلوماسي كاري بسيار
خوب و ضروري است اما اينگونه اقدامات براي مهار خصلتهاي نكوهيده و ناپسند استكبار
جهاني، و پايان بخشيدن به مصائب كنوني بشر، كافي و مؤثر نيست. بايد ظلم و بيعدالتي
را در هر جاي جهان بهطور مشخص و صريح محكوم كرد و غبار فتنه دنياي مدرن را كه
تشخيص ظالم از غيرظالم را با مشكل مواجه كرده است، خواباند.
رفتار سياسي امام راحل نمونه دقيق و كاملي از
رهبري بود كه دشمن و دشمني هايش را ميشناخت و بهخاطر همين شناخت دشمن هم ناگزير
به اين مرد بزرگ احترام ميگذاشت. جمهوري اسلامي منادي عدالت جهاني و مقابله با
ظلمهاي بيپايان نظام سلطه است. امروز صورت بندي مفهوم عدالت و جبهه گيري در
برابر ظالمين در جهان اگرچه كاري بس دشوار است اما به تعبير ”آلفرد هوفه“ يوناني
در كتاب ”برداشتهايي فلسفي درباره عدالت“، مطلوبترين مفهوم پيش برنده عصر ما، يعني
عصر جهانيسازي، عدالت است.
در
وضعيت كنوني ديپلوماتها و مذاكرهكنندگان ما با توسل به اين ظرفيت سرشار دروني ميتوانند
جبهه عدالت خواهي و زيادهطلبي و ظلم را براي افكارعمومي قابل تشخيص كنند و طلايهداران
ظلم و بيعدالتي را در اذهان جهانيان محكوم نمايند. آمريكا، رژيم صهيونيستي و
حاميان استكباري اين غده سرطاني پيش قراولان ظلم و بيعدالتي در جهان هستند.
جنايتهاي اشغالگران آمريكايي و اسراييلي در سوريه، عراق، فلسطين، افغانستان،
پاكستان و… در تاريخ بشري بيسابقه است. بدون عدالت طلبي و مقابله با ظلم، هيچ
نرمشي قهرمانانه نيست و هيچ انعطافي به نتيجه نميرسد چرا كه اين راه را ما در
دوره اصلاحات تجربه كرديم و نتيجهيي نگرفتيم و امروز نيز ”آزموده را آزمودن
خطاست“.
صالح
اسكندري