۱۳۹۵ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

زنجانی جوان اینطور میگوید:" ملاها تغیر نکرده اند"


Javdanehha     جاودانه ها

روزنامه ایل فولیو
 از نظر یک مخالف سیاسی رفت و آمدها به تهران چقدر ریاکارانه است
رژه ی رهبران غربی، همراه با نقاط ضعف. زنجانی جوان اینطور میگوید:" ملاها تغیر نکرده اند"
از : سنتيا مارتينس          14 آوریل  2016


پاریس. الهام زنجانی هیچگاه در ایران زندگی نکرده است. پدر و مادر او کشورشان را در سالهای 70 ترک کردند و او در سال 1978 در مونترال متولد و در تورونتو بزرگ شد.
هر چند او با علاقه ی زیاد از کانادا سخن میگوید، اما از دوران جوانی میدانست که در کشوری دورتر، جائی که دختر عموهایش را هرگز ندیده است زندگی کاملا متفاوتی دارند که باعث نگرانی او میشده است.
"همیشه در اعماق افکار او این مسئله وجود دارد ـ او در مصاحبه با ایل فولیو  اینطور میگوید ـ چطور ممکن است که من در جائی بزرک شوم که میتوانم به ورزش و شنا بپردازم، آزادانه فکر کنم، به مرکز تجاری بروم، موزیک گوش دهم، غذائی راکه میخواهم بخورم و آینده خویش را طوری بسازم که میخواهم،  اما دختر عموهایم که هم سن و سالهای من هستند، این حق و حقوق را نداشته باشند" ، او شرح میدهد که آنان چادر سیاه باید میگذاشتند و خود را میپوشاندند. تماس با نزدیکان و عزیزان همیشه محدود بود، چرا که تماسهای تلفنی از طرف رژیم زیر کنترل قرار میگرفت.

زخم کمپ اشرف
داستان های مرتبط با ایران دلسردی است، رنتزی اولین رهبر غربی ست که  پس از پایان تحریم روانه ی ایران میگردد. نگرانی زنجانی برای بستگان خود تبدیل به فعالیت حرفه ای او درکنار مقاومت ایران میشود. در دوران دانشجوئی در کانادا، او به فیزیوتراپی  علاقه مند شده بود، اما تحصیلات دانشگاهی خود را ناتمام گذاشت، تا به کمپ  اشرف بپیوندد، شهری کوچک در عراق در نزدیکی مرز با ایران،  که توسط مجاهدین خلق اداره میشد، جائی که در آن بسیاری از پناهندگان  و زندانیان سیاسی سابق ایرانی زندگی می کردند.
در ابتدا تصور میکرد برای مدت کمی در آنجا بماند،اما بیش از ده سال در آنجا زندگی کرد و به  کار در بیمارستان اشرف مشغول شد و بدلیل تسلط به زبان به عنوان یک مترجم فعالیت میکرد (علاوه بر انگلیسی، او به زبان فرانسه، فارسی و کمی به زبان عربی آشنا میباشد). "من موفق به تکمیل کامل زبان  فارسی ام شدم،  و به ریشه ها و اصالت اصلی خویش پی بردم." من  یک زندگی نسبتا آرام در اشرف تا قبل از خروج نیروهای آمریکایی از عراق داشتم: ساکنان اشرف مورد چندین حمله خشونت آمیز توسط نیروهای عراقی، تحت حاکمیت نخست وزیری نوری المالکی وابسته به رژیم ایران، قرار گرفتند. زنجانی در این حملات مورد اثابت  یک نارنجک قرار گرفت. در اشرف،  درمان های لازم  برای زخم های عمیقی که به  ناحیه ی دست و پا وارد شده بود امکان پذیر نبود، سپس  به کانادا برگشت، جایی که با او مصاحبه میکنیم.  امروز، زنجانی  به سفرهای خود  بین کانادا و اروپا ادامه میدهد، و کار با اپوزیسیون مستقل، شورای ملی مقاومت ایران  که یک دفتر در پاریس دارد را ادامه میدهد – فعالیتهایش در  کمیته زنان متمرکز میباشد.

. از پایتخت فرانسه، زنجانی به ما می گوید که "درک عمومی در غرب این است که در ایران یک اعتدال بزرگ وجود دارد 
این ایده که وضعیت تغییر کرده است و دربها  برای روابط اقتصادی و برای گردشگری باز است. و متاسفانه، آنچه را که  بطور واقعی اتفاق میافتد، نادیده گرفته میشود چرا كه منافع زیادی وجود دارد. آنها می گویند که روحانی میانه رو است، اما او رئيس جمهور  بالاترین تعداد اعدام میباشد.  حقوق زنان به شدت رو به وخامت گذاشته است ... افزایش نقض حقوق بشر ادامه دارد، اما همه  چشمانشان  را میبندند تا  از دیدن آنچه  اتفاق می افتد جلوگیری کنند . " زنجانی میگوید، انتخاب  ایتالیایی ها بخاطر پوشاندن مجسمه های موزه کاپیتولین در رم قبل از سفر روحانی: "اولا نمی بایست  او را دعوت می کردند. اگر کشورهای دموکراتیک  ارزش های دموکراتیک را باور دارند، و اگر آنها کنوانسیونهای علیه اعدام ، کنوانسیونهای  حقوق بشر را پذیرفته اند، پس آنها باید به رژیم  بگویند -  اگر شما می خواهید به اینجا بیائید، و یا اگر می خواهید  روابط بین المللی ایجاد کنید ، پس باید یک شرط وجود داشته باشد. یعنی اینکه اعدامها را قطع کنید و وضعیت حقوق بشر در ایران را اصلاح کنید. و سپس، اگر شما تمایل به مبادلات تجاری دارید ما  دربها را باز کرده و ما شما را دعوت می کنیم. هنگامی که این اتفاق نمی افتد، بنابر این همه تسلیم شرایط میشوند."
نخست وزیر ایتالیا در حال حاضر، اولین رهبر غربیست که  پس از پایان تحریمها  به تهران سفرمیکند: "  اگر بخش  خنده دار و مضحک پوشاندن مجسمه ها را کنار بگذاریم ؛ برای مردم ایران بدین نشانه است که غرب به دلیل منافع اقتصادی،  حاضر به خیانت به ارزش ها و اعتقادات انسان دوستانه ی خود  و حقوق بشر  و همچنین باورهای فرهنگی خود میشود. وقتی ایتالیایی ها به خاطر این فرد مضحک، تصمیم به پوشاندن تاریخ خود میگیرند  پس چگونه می توان باور کرد که ایتالیایی ها از ارزش های حقوق بشر دفاع کنند.

حجاب موگرینی با حجاب من تفاوت دارد"

هنگامی که نمایندگان دیپلماسی  غربی به ایران مسافرت میکنند و چادر بسر میکنند، چه پیامی به زنان ایران میفرستند؟
 "این یک توهین میباشد".
توهین به زنان ایرانی. معنای آن اینست که: «همچنان در سرکوب زنان  پیش بروید. زنان در اینجا هیچ حقوقی ندارند؟ مشکلی نیست. زنان همیشه آسیب پذیرتریند . و این قابل تحمل است، متاسفانه.

. تصویر منفی دیگر این که  می گویند که آن جز فرهنگ  مردم است، که زنان ایران بطور تاریخی یا فرهنگی، باید حجاب بگذارند. و بس. اما این واقعیت ندارد: زنان در ایران پس از انقلاب  به طور ناگهانی به شهروندان درجه دوم  تبدیل شدند. از آن پس، زنان دیگر نمی تواند سفر  کنند.  حق سرپرستی کودکانشان را ندارند. همه چیز تغییر کرده است. هر از گاهی بطور اتفاقی  به  عکسهای جوانی  مادرم  نگاه میکنم ،  او  سبک سالهای 60 را اتخاذ کرده بود. سپس،بطور ناگهانی حجاب تاریک سر رسید. از  مادرم پرسیدم،این همه چه معنی دارد؟  اونمی توانست  توضیح  دهد که چرا این همه اتفاق باید با ایرانی که تا کنون وجود داشته است مغایرت داشته باشد.  ریاکاری بزرگی است. ما باور داریم که هر زنی باید حق پوشیدن آنها چه  را که می خواهد داشته باشند.

زنجانی، با  حجاب است، اگر چه او در حال حاضر در خارج از  حکومت مذهبی اسلامی زندگی می کند. ما از شما درخواست توضیح دلایل این تناقض را داریم:
 "قبلا حجاب نمی گذاشتم . منظور من اینست که، خانواده ام نیز آن را رعایت نمیکرد.  مادر من، خواهر من،  آنها بی حجاب بودند . اما من تصمیم گرفتم آن را اجرا کم چون  بخشی از اعتقادتم میباشد، و این یک انتخاب شخصی است، و ربطی به  رژیم ایران ندارد، رژیمی  که اسلام را بطور  اشتباه مورد استفاده قرار داده است، تصویری کاملا اشتباه از اسلام، یک اسلام بنیادگرا. من معتقدم که با این رو سری من می توانم از ارزش های دینی و فرهنگی ام  دفاع کنم، و در انجام این کار من بهتر می توانم دفاع از هر دو گروهی  که می خواهند آن را اجرا کنند و کسانی که نمی خواهند."  برای بسیاری از زنان مسلمان،  حجاب بطور اتوماتیک  با ظلم و ستم همراه است.
برای من حجاب روشی ست در دفاع از خود به عنوان یک مسلمان معتقد و مترقی. میتواند نشانگر یک اسلام بردبار و دموکراتیک باشد. این یک  انتخاب آزاد میباشد. ما باور داریم که برای مبارزه با یک اسلام فناتیک،  باید آنتی تز آن باشید.  باید سرطان  را ریشه کن کرد. و برای از بین بردن سرطان  باید نقطه مقابل آن بود، یعنی یک اسلام دموکراتیک، بردبار، که در صلح و عشق زندگی می کند و  برادری با مسیحیان و ادیان دیگر را باور دارد ، و معتقد به برابری است.

شورای ملی مقاومت ایران  یکی از سازمان های مخالف با  رژیم  تهران است. موضوع چیست؟
 "تا کنون، ما همیشه قبل از توافق هسته ای میگفتیم که اولین تهدید مطلقا رژیم ایران با سلاح های هسته ای میباشد. در حال حاضر ما می گویم: به  اعدامها خاتمه دهید ". این  خطی است که  این گروه از رهبران غرب در خواست میکند، مانند فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، و ماتئو رنتزی:
  در يك ماموريت رسمي  باید  از زندانها دیدار کنید.  آنچه که در ایران اتفاق می افتد را باید تعریف کنید.  در یک ماموریت حقیقت یاب و مستقل باید  رژیم را تحت فشار بگذارد. او باید به دیدار  مادر ریحانه جباری  برود، دختر بیست و شش ساله ای که بجرم  دفاع از خود در برابر تجاوز اعدام شد.  در حال حاضر مادر ریحانه بطور شجاعانه ای با رژیم مخالفت میورزد. و این کار را با فشار فوق العاده ای به رژیم اعمال میکند.
موگرینی باید به دیدار این مادر برود واز حکوت بطور رسمی بخواهد که دختر او به چه جرمی اعدام شده است.

توریست هدایت شده

 در حال حاضر ایران تبلیغات گسترده ای را به عنوان  گردشگری  آغاز کرده است. در این زمینه  زنجانی  ایده های قاطع و  روشنی دارد:
 "به این گردشگران می گویم: مراقب باشید و به این سفر نروید، چرا که در زیر حاکمیت این رژیم ،  بسیاری از مردم دستگیر شد ه اند.  شما  به عنوان یک توریست،  تنها به دیدن  محل خاص میروید و پس از آن دوباره به هتل  که تحت کنترل است باز میگردید. بدیهی است  به  خیابانی که در آن  جرثقیل با انسان  حلق آویزشده  وجود دارد نمیروید.آنرا نمی بینید چون ترا به آنجا نمی برند. به مکانهائی میروی که تحت نظارت کامل رژیم میباشد.

چگونه فکر می کنید به مسئله ی ایر فرانس که به مهمانداران  گفت که  در مسیر پروازها از پاریس به تهران باید حجاب بگذارند،  سپس اضافه کرد ، اگر مهمانداری حجاب را نمی پذیرد میتواند   بر روی آن پرواز کار نکند. بنظرتو این  راه حل کافیست؟
 "نه، من فکر می کنم این  تسلیم شدن به رژیم میباشد . بنظر من زنان بر این باورند که این درست نیست. اشتباه است. با وجود  ظلم و ستمی که در ایران وجود دارد، هنگامی که یک خارجی مجبور به خم شدن در برابر  رژیم میشود ...  مثل این است که : «ادامه بدهید! ادامه بدهید! '. من معتقدم که قویترین پیام باید این باشد:  حقوق بشر را فراموش نکنید. به آن بی توجه نباشید ، چرا که مردم شایسته آزاد زندگی کردن هستند.

در پایان، ما از زن جوان میپرسیم چه حسی دارد از اینکه   در حال حاضر به کشور خود، ایران نمی تواند برگردد: "این بسیار، بسیار دشوار است. منظورم این است که جاي خالی آنرا همیشه  در قلب خود احساس میکنم. چرا که ایران یک کشور زیبا است. هنگامی که شما عکس های طبیعت، آثار تاریخی آن را می ببینید، و پس از آن به موزه لوور در پاریس رفتن، به طوری که  کشور خود را  آزاد میخواهی. که  مردم آزادانه  بدون هیچ گونه نگرانی از بازداشت و خطر به گردش بروند. این یک درد مداومی است که  در قلب وجود دارد.. آرزو میکنی که  همه در آزادی زندگی کنند، اما مردم ایران تسلیم نشده اند. واین  مهم ترین چیز است. "



http://www.ilfoglio.it/esteri/2016/04/14/teheran-dissidente-velo-islam___1-v-140671-rubriche_c387.htm

      Quant’è ipocrita la passerella a Teheran vista da una dissidente

La sfilata dei leader occidentali, con annesse debolezze. Parla la giovane Zanjani: “I mullah non sono cambiati”
di Cynthia Martens | 14 Aprile 2016 ore 06:01

Matteo Renzi e il presidente iraniano Hassan Rouhani (foto La Presse)
Parigi. Elham Zanjani non è mai stata in Iran. I suoi genitori hanno lasciato il loro paese di origine negli anni 70 e lei è nata a Montréal nel 1978 per poi crescere a Toronto. Anche se Zanjani parla con affetto del suo Canada, da ragazza la sua consapevolezza che in un paese lontano, le cugine che non aveva mai incontrato avevano una vita totalmente diversa dalla sua, la turbava molto. “Ce l’hai sempre presente, nei recessi della mente – dice in questa intervista al Foglio – Com’è possibile che io sia cresciuta in un posto dove potevo fare sport, potevo nuotare, potevo pensare liberamente, andare al centro commerciale, ascoltare la musica, mangiare quel che volevo e iniziare a costruire il futuro che più mi era congeniale, e invece le mie cugine, che avevano la stessa mia età, non avevano gli stessi diritti?”, continua spiegando che loro dovevano indossare i chador neri e coprenti. Il contatto con i cari in Iran era sempre limitato, per via del monitoraggio costante dei telefoni da parte del regime.
La cicatrice di Camp Ashraf
ARTICOLI CORRELATI Disillusione iraniana Renzi è il primo leader occidentale in visita in Iran dopo la fine delle sanzioni La preoccupazione di Zanjani per i suoi parenti si trasformò nel desiderio di lavorare con la resistenza iraniana. Da studentessa universitaria in Canada, si era interessata alla fisioterapia, ma invece di finire il suo programma di studio, lasciò tutto per Camp Ashraf, una piccola città in Iraq vicino al confine con l’Iran, controllata dai mujaheddin del popolo, dove molti rifugiati politici ed ex prigionieri iraniani erano andati a vivere. Inizialmente pensava di fermarsi poco lì, ma finì per rimanerci ben oltre dieci anni, lavorando in ospedale e mettendo a frutto le sue competenze linguistiche come interprete (oltre all’inglese, parla francese, persiano e un po’ di arabo). “Ho potuto perfezionare il mio persiano, e ho potuto capire molto meglio le mie origini”, ricorda. Una vita relativamente tranquilla ad Ashraf volse al peggio dopo il ritiro delle forze americane dall’Iraq: i residenti della città cominciarono a subire diversi atti di violenza da parte delle forze irachene, sotto l’autorità del premier Nouri al Maliki, simpatizzante con il regime iraniano. Zanjani fu colpita in pieno da una granata. Ad Ashraf, era difficile ottenere le cure necessarie per le sue ferite gravi alle braccia e alle gambe, quindi finì per tornare in Canada, dove si è ripresa. Oggi, Zanjani continua a viaggiare tra il Canada e l’Europa, e lavora con il gruppo dissidente autonomo il Consiglio nazionale della resistenza iraniana (Ncri) – che ha una sede a Parigi – dedicandosi al comitato delle donne.
Dalla capitale francese, Zanjani ci dice che “la percezione generale in occidente è quella di una grande moderazione in Iran. C’è quest’idea che la situazione è cambiata, che le porte si sono aperte per i rapporti economici, e le porte si sono aperte per il turismo. E purtroppo quel che succede veramente viene trascurato perché ci sono tutti questi interessi. Dicono che Rohani sia un moderato, ma è il presidente che ha permesso il più alto numero di esecuzioni. E i diritti delle donne si sono deteriorati drasticamente… C’è un aumento di violazioni di diritti umani, ma tutti stanno chiudendo gli occhi per non vedere ciò che succede”. La dissidente commenta la scelta degli italiani di coprire le statue dei Musei Capitolini a Roma prima della visita di Rohani: “In primo luogo, non avrebbero dovuto invitarlo. Perché se i paesi democratici credono nei valori democratici, e se accettano le convenzioni contro l’esecuzione, le convenzioni dei diritti umani, allora dovrebbero dire al regime – avrebbero dovuto dire al regime – che se volete venire qui, o se volete costruire rapporti internazionali, allora ci dovrebbe essere una condizione sul piatto. Cioè, basta esecuzioni, e correggete la situazione dei diritti umani in Iran. E poi, se avete del business sul piatto della bilancia, apriremo le porte e vi inviteremo. Quando questo non succede, allora tutti si stanno arrendendo”.
Il presidente del Consiglio italiano è stato, in queste ore, il primo leader occidentale a visitare Teheran dopo la fine delle sanzioni: “Il discorso delle statue in Italia, quando metti da parte il suo aspetto buffo, il suo aspetto ridicolo, allora per il popolo iraniano diventa solo un segnale che per via di interessi economici, l’occidente è disposto a tradire i propri valori umanitari e le proprie convinzioni riguardo i diritti umani. E anche le proprie credenze culturali. Quando gli italiani decidono di coprire la propria storia perché viene questa persona ridicola, allora come possiamo credere che quegli italiani difenderanno i valori dei diritti umani?”.



Donne iraniane (foto LaPresse)

“Il velo della Mogherini è diverso dal mio”
Quando le rappresentanti diplomatiche dell’occidente vanno in Iran e indossano il velo, che messaggio inviano alle donne iraniane? “E’ un insulto. Un insulto alle donne iraniane. E’ come dire: ‘Prego, andate avanti così a opprimere le donne. Le donne qui non hanno diritti? Nessun problema’. Le donne sono sempre le più vulnerabili. E questo viene tollerato, purtroppo. L’ulteriore aspetto negativo è che la gente dirà che si tratta di cultura, che le donne dell’Iran, culturalmente o storicamente, devono mettersi il velo e questo è quanto. Ma questo non è affatto vero: le donne in Iran sono diventate all’improvviso cittadine di seconda classe dopo la Rivoluzione iraniana. Da lì in poi, le donne non potevano più viaggiare. Non potevano avere l’affidamento dei minori. Tutto è cambiato. Mi capitava di guardare le foto di mia madre da giovane, e lei aveva adottato questo stile anni 60, con la minigonna e tutto il resto. Poi, all’improvviso, è arrivato il velo scuro. Chiesi a mia madre, ‘Che cos’è tutto questo?’ E lei non sapeva spiegarmelo perché era tutto il contrario di quello che era stato l’Iran fino a quel momento. L’ipocrisia è grandissima. Noi crediamo che ogni donna debba avere il diritto di indossare ciò che vuole”.

Zanjani però indossa un velo, anche se adesso vive fuori dalla giurisdizione della teocrazia islamica. Le chiediamo di spiegarci le ragioni di questa apparente incongruenza: “Non lo mettevo mai, prima. Voglio dire, la mia famiglia non se lo mette. Mia madre, mia sorella, non se lo mettono. Ma io ho deciso di indossarlo intanto perché ci credo, e questa è una scelta personale, ma anche perché abbiamo a che fare con il regime iraniano, un regime che ha utilizzato l’islam nel modo più sbagliato, con la visione assolutamente sbagliata dell’islam, una visione fondamentalista. Io credo che con questo foulard posso difendere i miei valori religiosi e culturali, e così facendo riesco meglio a difendere sia chi vuole indossarlo, sia chi non vuole indossarlo”. Per molte donne, anche islamiche, il velo invece è associato automaticamente all’oppressione.
 “Per me è un modo di identificarmi visivamente come musulmanta credente e moderata. Serve per far vedere che cos’è l’islam autentico, quello tollerante e democratico. Lo associo alla libertà di scelta. Noi crediamo che per lottare contro un islam fanatico, devi lottare con l’antitesi. Devi sradicare il cancro. E per sradicare il cancro devi avere l’antitesi, il rimedio, e il rimedio è un islam democratico, un islam tollerante, quello che vive in pace e in amore e crede nella fratellanza con i cristiani e le altre fedi, e crede nell’uguaglianza”.
Il Consiglio nazionale della resistenza iraniana (Ncri) è soltanto una delle organizzazioni della dissidenza rispetto al regime di Teheran. Qual è la sua filosofia? “Finora, fino all’accordo nucleare, dicevamo sempre che la prima minaccia in assoluto era quella del regime iraniano con le armi nucleari. Ora quello che diciamo è: basta con le esecuzioni”. Una linea che quindi ha spinto questo gruppo a mutare anche le richieste rivolte ai leader occidentali, come per esempio Federica Mogherini, responsabile per la politica estera dell’Unione europea, e Matteo Renzi: “Dovrebbero visitare le carceri. Dovrebbero andare e raccontare quello che succede in Iran. Mogherini dovrebbe andare e a parte le visite ufficiali, dovrebbe lanciarsi in una missione di inchiesta indipendente, per mettere pressione sul regime. Dovrebbe andare a trovare la madre di Reyhaneh Jabbari, la ventiseienne che è stata giustiziata per essersi difesa contro uno stupro. Attualmente sua madre si sta dichiarando contraria al regime con grande coraggio, e lo fa con una pressione enorme. Mogherini dovrebbe andare a trovare questa madre e chiedere ufficialmente al governo come mai sua figlia sia stata giustiziata”. 
Il turismo telecomandato
Nel frattempo è iniziata una promozione dell’Iran anche come destinazione turistica. Su questo Zanjani ha idee piuttosto nette: “A questi turisti direi: state attenti e non andateci, innanzitutto. Perché sotto questo regime, ancora oggi, tante persone sono state arrestate. Ma quando vai lì come turista, fai un giro, e vai solo a vedere quel posto specifico e poi torni all’hotel che è sotto sorveglianza. Non vai certo a vedere quella via dove c’è la gru con il corpo che pende, questo non lo vedi, perché non ti ci porteranno. Vai solo in alcuni posti specifici dove il regime ha una sorveglianza”.
Cosa ne pensa del caso di Air France, che prima diceva alle hostess di mettersi il velo sui voli da Parigi a Teheran, e poi ha detto che le hostess possono scegliere di non lavorare su quei voli se non si vogliono coprire? E’ sufficiente come soluzione? “No, ritengo che sia sempre un arrendersi al regime… Sostengo le donne che credono che questo non sia giusto… Questo è un messaggio sbagliato. Sottolinea l’oppressione che esiste in Iran, quando uno straniero si deve piegare per venire incontro all’oppressione del regime… Questo è come dire, ‘Fate pure! Fate pure!’. Credo davvero che il messaggio più forte sarebbe: ‘Non dimenticate i diritti umani. Non trascurateli, perché la gente merita di vivere in libertà’”.
In conclusione, chiediamo alla giovane donna che effetto le faccia pensare che, per come stanno le cose attualmente, non potrà mai andare nel suo paese d’origine, l’Iran: “E’ molto, molto difficile. Voglio dire: è sempre quello spazio vuoto nel tuo cuore. Perché l’Iran è un paese così bello. Quando vedi le foto della natura, dei suoi monumenti storici, e poi vai al museo del Louvre di Parigi, vorresti tanto che il tuo paese fosse libero. Che la gente vi possa passeggiare liberamente, senza preoccuparsi di quel che succederà, se rischia l’arresto, se rischia la multa, se qualcuno la seguirà… E’ un dolore continuo nel cuore. Vorresti tanto che tutti potessero vivere in libertà, ma il popolo dell’Iran non si è arreso. E questa è la cosa più importante”.