دبيرخانه شوراي ملي مقاومت طي اطلاعيههايي خبر اين
اقدام كميتة سركوب را به اطلاع عموم رساند. در قسمتي از آخرين اطلاعيه آمده است.
«اين مزدوران كه توسط وزارت اطلاعات و سفارت رژيم به عراق و بغداد
سفر كردهاند بدون هماهنگي و مشاركت فعال ارگانهاي امنيتي عراقي نميتوانستند از
نقاط متعدد بازرسي عبور كرده و خود را به ليبرتي برسانند. امري كه به روشني امنيت
مجاهدان ليبرتي را به خطر انداخته و از طرحهاي رژيم ايران و عواملش در عراق براي شكنجه رواني مجاهدين و زمينه
سازي براي كشتارهاي بعدي خبر ميدهد».
در ارتباط با دور جديد اعزام مأموران وزارتي زير عنوان «خانواده»!
سايت ايران افشاگر مصاحبهيي رو با برادر مجاهد مرتضي اكبرينسب يكي از
مجاهدان اشرفي مستقر در ليبرتي بعمل آورده كه ذيلا به اطلاعاتان ميرسد.
ايران
افشاگر: آقاي اكبرينسب همانطور كه در جريان هستيد وزارت اطلاعات درهماهنگي با
كميته سركوب اشرف و ليبرتي طي ماههاي فروردين، ارديبهشت، خرداد و شهريور كه
همين هفتة گذشته بود تعدادي از خانوادههاي وزارتي
رو به پشت ديوارهاي ليبرتي آورد و در يك مورد اونها شروع كردن به تهديد ساكنان
ليبرتي... سؤالم اينكه اين دور جديد از اعزام خانوادههاي وزارتي
از چه زمان شروع شد؟
مرتضي اكبرينسب: با سلام و
خسته نباشيد! ببينيد...! اين موضوعي خانواده محمليه كه ساخته و پرداخته رژيم
آخونديه كه تحت نام خانواده عليه مجاهدين اعمال ميكنه اگه يادتون باشه در سيرك
اشرف با 320 بلندگو نزيك به دو سال در آنجا شكنجه كردن اين ديگه لورفته بود كه
نهايتا به قتلعام اشرف منتهي شد براي بيرون از مجاهدين هم روشن شد كه اين ديگه
خانواده نيست حتي كميساريا و يونامي و صليب سرخ هم كه معمولا با دولتها همكاري ميكنن
به دليل مسائل ماليشون، حتي اينها هم به دليل كثافتكارهايي كه رژيم كرده اينها
هم حاضر نيستند با همكاري كنند لااقل در ظاهر تلاش ميكنند خودشون رو درگير نكنن و
بدنام نشن.
اين موضوع از مهر 93 شروع شد كه وزارت اطلاعات اين دو مزدور مسعود
خدابنده رو از خارج و ابراهيم خدابنده رو از داخل به عراق اعزام كرد. طرف حساب
اونها هم كه دولت مالكي بود و مزدوران رژيم ايران در دولت مالكي كه الان هم بسياري
از آنها هستند اينها با هم ملاقاتهايي داشتند تا راه اعزام مجدد خانواده وزارتي
را به ليبرتي باز كنند.
ايران
افشاگر: اين راه كه از قبل باز بود چرا ميگيد كه براي باز كردن راه اين دو مأمور
را به عراق اعزام كردند؟
مرتضي اكبرينسب: بله حرفتون
درسه اما تفاوت اشرف و ليبرتي اينه كه در اشرف ما بوديم و رژيم طرف سومي وجود
نداشت و دستش از اين بابت خيلي باز بود ولي در ليبرتي اينطور نيست در ليبرتي
يونامي هست، كمسياريا هست، سفارت آمريكا هست اينها در اين قضيه دخيلند، با دولت
عراق مذاكره كردند يادداشت تفاهم، M.O.U امضا كردند. بنابراين در
ليبرتي دستشون خيلي بستهتره و بايد تشبثاتي رو ايجاد ميكردند كه اين ريل رو راه
بندازند.
ايران
افشاگر: برادران خدابنده كه به عراق تردد داشتند با چه كساني بطور مشخص مذاكره
كردند؟
مرتضي اكبرينسب: در واقع اين
دو مزدور رو خود رژيم اعزام كرده بود. در اينجا (بغداد) هم با دم و دستگاه مالكي
ملاقات داشتند از جمله عدنان سراج كه يكي از مهرههاي شناخته
شده رژيم است كه الان يكي از نمايندگان فراكسيون مالكي در مجلس است. يكي از طرف
حسابهاشون اين بود همچنين اينها با دو تلويزيون رژيم كه در عراق هستند هم مصاحبه
كردند يكي بنام المسار و دومي هم العهد جالبه كه اين تلويزيون العهد مال اين
جانياني بنام «عصائب الحق»!! در واقع عصائب الباطلند كه اينها در مورد مردم عراق
جنايتهايي رو انجام دادن كه در تاريخ كم نظيره كه خود تلويزيون المسار گزارشي در
اين باره داره كه من از روش ميخونم كه خيلي جالبه ميگه كه «شركت كنندگان (يعني اين دو مزردور
خدابنده) علت حضور خود در بغداد را ايجاد امكاني براي ديدار خانوادهها با عزيزان
گرفتارشان در ارودگاه ليبرتي ذكر كردند» جالبتر و يا
بهتره بگم مضحكتر اين داستان داناييفره يعني ببين كه موضوع چقدر مضحك و مسخره
است كه رژيم فكر نميكنه كه بهش ميخندن سفير رژيم در عراق واسط ميشه. اين
كاملا روشن ميكنه كه طرف حساب خود رژيمه المسار كه پخش كرده از طرف داناييفر اينطوري
نوشته « آقاي دانايي فر در اين ديدار قول مساعد داد كه با تلاشهايش براي
برقراري ارتباط بين اعضاي گرفتار در ... رجوي و خانوادههايشان ادامه
داده و از تمام ظرفيتهاي سفارت جمهوري اسلامي (از تمامي ظرفيتها) » اين
ديگه كاملا بر ملا ميكنه، مثل معروفي هست كه ميگه ”دم خروس رو باور كنيم يا قسم حضرت عباس“ كه البته اين دم خروس
نيست، خود خروسه واقعا...!
ايران
افشاگر: تا اونجاييكه من اطلاع دارم خود شما يكي از كساني هستد كه در اين زمينه
تجربه مشخصي داريد سؤالم اينه كه چرا به اينها ميگوييد
خانواده وزارتي...؟
مرتضي اكبرينسب: براي
پاسخ به اين سئوال اجازه بدين برگرم كمي عقبتر در واقع ما الان بيش از سه دهه است كه با رژيم داريم ميجنگيم.. رژيم
كِي اين خانواده رو كشف كرد؟ زماني كه همه ترفندهها و همة راههايي
كه با ما رفته بود به شكست منتهي شد، در يك نقطه متوسل شد به موضوع
خانواده چون به طور واقعي ما همواره خواهان ديدار با خانواده بوديم و هستيم، حتي
اگه يادتون باشه در سال81 آقاي رجوي پيام داد به همه خانوادهها كه آزادانه
ميتوانند بيايند اشرف با فرزندانشان ديدار كنند بخشي از خانوادهها هم به طور
واقعي اومدن همان موقع رژيم در يك مقطعي ديد كه اين خانوادهها كه ميان،
عليه خودش تبديل ميشن بنابراين يك تعدادي رو گرفت و حتي يك تعدادي رو اعدام كرد،
علي صارمي، جعفر كاظمي، حاج آقايي همين الان تعدادي از خانوادههاي واقعي ما
در زندان هستن به اين دليل كه آمدند به اشرف تا فرزندانشون رو ببينند. بنابراين
بحث اصلا خانواده و ديدار خانوادگي نيست! هم خود رژيم اين رو ميدونه هم ما ميدونيم و هم
همون كسي كه تحت عنوان خانواده بلند ميشه مياد اشرف. پس بحث بحث خانواده نيست! بحث بحث رژيمه، بحث جنگ ما
با رژيمه، حالا متوجه شده ميخواد از اين سوء استفاده كنه كسي كه آلوده به رژيمه كسي كه تو
رژيمه و استخدام وزارت اطلاعاته هركي كه باشه نزديكترين اقوام باشه، پدر باشه،
مادر باشه، خواهر باشه، هر كي باشه، ما با چنين كساني ملاقات نميكنيم و بطور
قطعي ترد هم ميكنيم، ازش نفرت هم داريم، افشا هم ميكنيم، چون با
رژيم جنگ داريم هركس كه با رژيم مرزي نداره خب خانوادة ما محسوب نميشه، دشمن ما
محسوب ميشه، تحت هر عنوان باشه عنوانش مهم نيست!
ايران
افشاگر: اينكه ميگيد استخدام وزارت اطلاعات ممكنه يكي بياد بگه كه من استخدام وزارت
اطلاعات نيستم ما از اين امكان استفاده كرديم و اومديم ديدار بچههامون شما چي
ميگيد؟
مرتضي اكبرينسب: ببينيد
اينها خواهان ديدار نيستند كه بيان ببينند و بروند. ببين طرف حرف داره ميگه كه
اينها يعني ما اغفال شديم، گول خورديم، به زور نگهداشته شديم، بقول بعضيهاشون
مغزشويي شديم، بنابراين حرف دارند يعني به لحاظ سياسي از طرف رژيم دارند حرف ميزنند كه بايد
اين مبارزه و سازمان رو ترك كني!! سازمان مجاهدين رو بايد ترك كني! بيايي داخل
ايران! بنابراين موضوع ديدار سلام و عليك و ديدار نيست يك موضعگيري سياسي
است.
ايران افشاگر: بله روشنه...! اما بريم سر موضوع نابرادري خودتون تا اونجا كه من
اطلاع دارم اون هم مدعي شماست لطفا در اين مورد هم توضيح بدين؟
مرتضي اكبرينسب: در مورد اين
فرد شايد قبلا گفته باشم اين يك اكثريتي سابقه به دليل اينكه در اون دوران بريده
بود دوباره بريد و رژيمي خلص شد! يعني به اون قبلي قانع نشد كامل رفت تو وزارت
اطلاعات از قبل هم به اشرف اومده بود من دوبار رفتم با او ديدار كردم آخرين بار با
اون اتمام حجت كردم اون مواضع من را ميدانست و من هم به او كامل شناخت داشتم كه بهش گفت ديگه حق نداري
بيايي اگر بيايي هم با تو ملاقات نميكنم خيلي روشن دوباره رفته بود يه مصاحبه كرده بود كه اينها عاطفه
ندارن... فلان ندارن...! گفتيم باشه ما عاطفه نداريم اگه عاطفه قراره به اين آت
اشغالها كه با رژيم رفتن نثار بشه... بله! ما عاطفه نداريم سر رژيم هم عاطفه
نداريم باهاش دشمنيم... بنابراين چيز جديدي نيست اين بارها اومده حالا تو سايتهاي مختلف
رژيم هم موضع داره و حرف داره از جمله اينكه با نامهاي مستعار
بجاي اينكه اسم اصلي خودش رو بنويسه رو آورده به نامهاي مستعار
از اين طريق يك سري مذخرفات عليه ما و سازمان مينويسه.
ايران
افشاگر: آخه اون در مورد شما با اين سن و سال حرفش چيه؟
مرتضي اكبرينسب: قسمت مصخك
قضيه هم دقيقا همينجاست واقعا خنده داره چون او به طور واقعي ميدونه كه من
موضعم چيه و ميدونه كه من آرمان و اعتقادي كه دارم تا آخر دنيا به اون پايبندم.
بنابراين براي اينكه به رژيم بگه كه من كارم رو كردم اونچيزي كه از وي خواستند عمل
كرده حقوقش رو بگيره پولش رو بگيره زندگيش رو بكنه اينم يه جور كاسبيه و اگر نه
اين يه چيز واضحيِ رژيم هم البته اين رو ميدونه ولي از اوجاييكه براي رژيم مهم
نيست كه اين چيزها به هم ارتباط داشته باشه كه طرف كه60 سالشه پس از سي سال كه
براي مبارزه از ايران خارج شدند.
ايران افشاگر: الان هم كه از ميان صحبتتون فهميدم شغلش قلمزني در فضاي مجازي و
سايتهاي وزارت اطلاعاته؟
مرتضي اكبرينسب: بله دقيقا،
دقيقا همينطوريه اين شغلشه در همه سايتهاي رژيم مقاله مينويسه البته جرأت اينكه اسم واقعي خودش رو بنويسه معمولا نداره و
با اسامي مستعار متفاوت قلمزني ميكنه حرف اينه كه تو اگه به اين رژيم خدمت ميكنه و قبول داري ديگه
اسم مستعار چيه اسم واقعيت رو بنويس حداقل قيمت كارت رو بده البته شايد هم رژيم
اونقدر چنتهاش خاليه اين رو بجاي چند نفر استفاده ميكنه كه بگه
نفر زياد داره.
ايران
افشاگر: اين درسته كه خط وزارت اطلاعات بكارگيري خونوادها عليه فرزندانشون توي
سازمان بوده و اين رو يونسي وزير اطلاعات سابق و وزراي بعدي بارها به صراحت گفته
بودند. اما ممكنه يكي پيدا بشه مدعي باشه كه موضوع هيچ رابطهيي با وزارت
اطلاعات نداره و ممكنم هست كه واقعا نداشته باشه! و فقط موضوعش ديدار خانواده است
پدرش، مادرش، پسرش، دخترش، هرچي... شما به عنوان يك مجاهد اشرفي چه ايرادي به اين
خونواده ميگيريد؟
مرتضي اكبرينسب: ببينيد
اولا من شخصا قبول ندارم كه كسي همچنين ابهامي داشته باشه ولي فرض كنيم بقول شما
فرض كنيم يكي هست كه رابطهيي هم با رژيم نداره اينجا ديگه موضوع فرد نيست بنظرم موضوع
مرزبنديه كه من با رژيم دارم ما با رژيم داريم من به فرد اونم كاري ندارم ممكنه
حتي او صادقانه اقدام كرده باشه چون بالاي اين قضيه رژيمه، وزارت اطلاعاته، ديگه
فرد مطرح نيست اينجا مرزبنديه حتي اگر كسي بطور واقعي هم نميدونه از
خانوادة خودم گرفته تا هر خانوادة مجاهد ديگري كه در ايران هست توصيهام اينه كه
تو اين وادي نبايد بيفتن چون مجاهد كه نميتونه بخاطر نسبت خوني عليه ملتش، عليه كشورش، عليه آرمانش قدم
برداره بنابراين، اين يك مرزبنديه كه ما هرگز نميتونيم اين رو
مخدوش كنيم كسي در اون جبهه حركت ميكنه بخواد يا نخواد دوست داشته باشيه يا نداشته باشه در جيب رژيم ميريزه ميزان
آگاهيش هم بنظرم مهم نيست كه چقدر ميدونه كه رژيم توش هست يا نيست! بخاطر مرزبندي
نبايد اصلا وارد اين دستگاه بشه ما بارها گفتيم به صراحت هم گفتيم سر اين هم ذرهيي كوتاه نميآييم و شكاف
هم نداريم.