چه حيف يا چه بهتر؟ـــ حميد نصيري
مهر ايران پنجشنبه 8 آگوست 2013 در سال 2007ميلادي، در گرماگرم انتخابات رياست جمهوري فرانسه كه بين نيكولا ساركوزي و سگولن رويال برگزار ميشد،
خانم رويال در برابر حدود شصت هزار نفر از اعضا و هواداران حزب سوسيالست در سالن ويلپنت (همان سالني كه همه ساله مقاومت ايران اجتماع بزرگ خود را برگزار ميكند)، شخصي به نام اريك بِسون -نماينده وقت مجلس ملي فرانسه از حزب سوسياليست- را به عنوان مسئول مالي و يكي از مديران ارشد كارزار انتخاباتي خود معرفي كرد. دو يا سه روز پس از آن، ناگهان در بهت و حيرت همگان، اريك بسون استعفاي خود را از حزب سوسياليست اعلام كرد و دست به «افشاگري» عليه حزب و مناسبات دروني آن زد. در كمتر از دو هفته نيز كتاب قطوري عليه سگولن رويال و حزب سوسياليست منتشر كرد. استعفاي ناگهاني، «افشاگري» و انتشار كتاب قطور آنهم در كمتر از دو هفته، بي ترديد حكايت از برنامهيي از قبل تدارك ديده شده ميكرد و وي تنها منتظر بود كه سگولن رويال او را به عنوان مسئول مالي معرفي كند و او با استعفايش ضربه كاري را به كانديد انتخابات رياست جمهوري فرود آورد تا كفه ترازو به نفع ساركوزي سنگين تر شود. و شد. اريك بسون بلافاصله بعد از آن اعلام كرد كه به حزب ساركوزي پيوسته است. بعد از انتخاب ساركوزي به رياست جمهوري، وي ابتدا به عنوان وزير مشاور (وزارتي تقريبا در حد تشريفات) و بعد به عنوان يكي از معاونان وزارت اقتصاد منصوب شد. در آن روزها، اين اقدام غافلگير كننده و ناگهاني اريك بسون، توسط اكثر رسانهها و شخصيتهاي فرانسوي -به استثناء رسانههاي متمايل به راست- به عنوان «خيانت» و «خنجري از پشت» به حزب سوسياليست و به طور مشخص، به شخص سگولن رويال توصيف شد و به شدت نكوهش و محكوم گرديد. همين الان اگر در جستجوگر گوگل نام اريك بسون را بزنيد، بي ترديد مقالات زيادي همراه با صفت «خائن» و «خيانت» در كنار اسم او مشاهده خواهيد كرد. حزب سوسياليست فرانسه، هيچگاه -نه آن موقع و نه بعد- از «مفاخر و فرهنگيان» دعوت نكرد كه در مورد «استعفاي پاك و دوستانه» اريك بسون به بحث بنشينند و به دعاوي مطرح شده او پاسخ دهند.
اين نمونه سالهاي اخير را به قول قصيم در «كشورهاي دموكراتيك» ذكر كردم، تا ايشان اينقدر براي فرار و توجيه عمل غير اخلاقي و ناجوانمردانه، اما سياسي و هدفمند خود و همراهشان و كنده شدن از «رزمنده ترين ائتلاف سياسي» در مقابل ديكتاتوري آخوندي و همسو شدن با دشمنان مقاومت، به جاي پاسخگويي به اين عمل ناجوانمردانه و مشكوك، در كوليبازي فيسبوكي كه به راه انداختهاند، ديگران را به «دموكراسيهاي غربي» حواله ندهند. مدد گرفتن از گفتهها و جملات نغز بزرگان جهان براي اثبات حرفها، كار پسنديده و مشروعي است، به شرط اينكه آن حرف از جوهر «حق» و «حقيقت» برخوردار باشد، و اما، اگر براي «انكار حقيقت» باشد، همان است كه برشت گفت: «كسي كه حقيقت را ميداند ولي انكار ميكند، يك تبهكار است». نوع مضحك مدد گرفتن از گفتهها، همان «آگوست كونت» و «دكتر آلكسس كارل» و كتابش «انسان موجودي است نا شناخته» ميشود كه وِرد كلام آخوندها در منابر شيطاني شان بود و هست.
البته هيچ انسان مبارز واقعي از كنده شدن همراه سابقش از صف مبارزه استقبال نميكند.كاش شرايط مبارزه آسانتر و آسانتر و مثل «دموكراسيهاي غربي» بود و با اين ريزش رفقيان نيمه راه مواجه نبوديم. اما چه ميشود كرد همه شرايط كه دست مقاومت نيست. اين مقاومت با هيولايي به نام ديكتاتوري آخوندي چنگ در چنگ است كه نه تنها به كندن افراد از صف مبارزه و به تسليم كشاندن آنها قناعت نميكند، بلكه دستچين شدهها را تا تهي شدن از آخرين ذرههاي انسانيت ميكشاند و از آنها تنها تفاله باقي ميگذارد. نمونههايش را ديدهايد و شنيدهايد و نيازي به ذكر مثال نيست. اما، به اعتقاد نگارنده، اين استعفا نه تنها هيچ جاي «حيف» و «آه و افسوس» كه آقايان مدعي هستند، ندارد، بلكه بايد آن را به فال نيك گرفت. پالايش و پاك كردن صفوف مقاومت از عناصر سست و بيمايه چه برسد به عناصري كه به سرعت مسير انحطاط اخلاق سياسي را طي ميكنند و در «نقشه مسير» ديكتاتوري حركت ميكنند، ضرورت پيشبرد مقاومت در برابر ديكتاتوري خونريز است. كساني كه پتانسيل خنجر زدن از پشت را دارند ميتوانند در بزنگاههاي خطرناكتري به چنين عمل پلشتي دست بزنند. حتي بعد از سرنگوني ديكتاتوري. پس چه خوب كه الان شد. خوشا به حال مقاومتي كه صفوفش از اين قبيل عناصر تصفيه و پاكيزه ميشود.
و اما خطاب به قصيم كه براي در رفتن از پاسخ به سؤالات منطقي و بديهي بسياري از هموطنان مبارز در رابطه با اقدام ناگهاني و شيوه غير معمول و دزدكي اين دو استعفا، به تاكتيك ننه من غريبم و كولي بازي متشبث شده، ميگويم: چه خبر است؟ مگر نوبرش را آورديد؟ شما كه خوب ميدانيد پيش از اين خيلي سنگينوزنتر از شما با يا بدون «استعفاي پاك» از شورا اخراج شدند و عذرشان خواسته شد. امضاي شما هم در تصميم اخراج آنها هست. جز پالايش و انسجام و استحكام بيشتر و جنگ آوري و پايداري درخشانتر در برابر رژيم ضدبشري و توطئهها و جناياتش، هيچ موج و مسأله ديگري در صفوف تنها آلترناتيو دموكراتيك و دشمن اصلي اين رژيم به وجود نياورد.
بي مناسبت نيست كه در اينجا به برخي از اسلاف دو مستعفي اخير اشاره كنم كه از كجا سردرآوردند و چه سرنوشتي براي خود رقم زدند. ....